فرایند اقدام به ترورها؛ حرکت از پیرامون به مرکز: اجمالا گفته باشیم که به دلیل ضعف نسبی شیاطین در حوزه عقل، فکر، قلب و حواس، تمرکز آنان در حوزه ترور شخص و سپس تشخیص و شخصیت و شاخص ها و در نهایت تشخص است.
- ترور شخص
تلاش برای نابودی انقلاب اسلامی به صورت مستقیم، یعنی ترور شخص انقلاب اسلامی. از آنجا که انقلاب اسلامی همان امامت؛ یعنی امام و امت می باشد، ترور شخص انقلاب اسلامی، شامل تلاش برای ترور شخص ولیّ امر و نیز ترور شخص امت یا هر دو می باشد. از این رو کودتا بر ضد کل نظام یا طرح قتل امام و طرح قتل عام امت، از مصادیق ترور شخص انقلاب اسلامی می باشد.
با توجه به این که این انقلاب ثمره رهبری ولی فقیه و اتحاد مردم بود، ابتدا سعی کردند که امام امت را ترور کنند[1] پس از ناکامی در این امر سعی کردند که امت را ترور کنند؛ ابتدا با چندپارگی و نزاع داخلی برای فشل کردن و نابودی آن کوشیدند؛ لذا گروهک های قومی را فریفتند که باز هم به یاری خداوند موفق به این امر نشدند. سپس در ضمن ترور بازوان امام (آیت الله مطهری و آیت الله خامنه ای و …)[2] ترور اشخاص و کل نظام اقدام کردند و جنگ سخت و نظامی را راه اندازی کردند اما باز هم به لطف خدا و بیداری فداکاری امام و امت، موفق نشدند.
- ترور تشخیص
ترور تشخیص مربوط به حوزه حواس و در حوزه اطلاع رسانی می باشد؛ به عنوان نمونه می توان به ترور شبکه عصبی و اطلاع رسانی نظام جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد که از سوی برخی از جمله محمد هاشمی در مواجهه با صدا و سیما و بستن آن بر روی نیروهای ارزشی مانند شهید آوینی[3] و اکبر هاشمی یا برخی از کارگزاران وی در مواجهه با رسانه ها، افراد مؤثر در شبکه اطلاع رسانی (نیروهای حزب اللهی مثل مسعود ده نمکی و …)، مطبوعات مستقل و انقلابی انجام می دادند. اندیشه های بسیجی و فرهنگ انسان ساز جبهه ها اشاره کرد که از سوی برخی دچار ترور شد. شاید بتوان ممنوعیت ها و محدودیت های شهید آوینی در صدا و سیمای برادر هاشمی را نمونه هایی از این امر دانست.
ترور تشخیص هم چنین شامل شبکه عصبی و اطلاع رسانی کاذب مثل ماهواره ها، برخی روزنامه های زنجیره ای و شبک های اجتماعی تحت اشراف غرب دانست.
————————————————————–
[1]. صادق قطبزاده به دليل سوء قصد به جان امام راحل(ره) و انديشه براندازي نظام در سالهاي آغازين انقلاب دستگير و اعدام شد.
موضع جناب هاشمی در خاطره ۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ در این باره چنین آمده است: «ناهار مهمان احمدآقا بودیم. عصر هنگام رفتن، امام را در صحن حیاط دیدیم و سرپایی صحبت کردیم و من پیشنهاد عفو متمهمان کودتا از جمله [صادق] قطبزاده را دادم». جناب هاشمی که نتوانسته بود عفو امام را جلب کند، از نوشتن تاثر خود در خاطراتش در این رابطه إبایی نمی کند: «احمدآقا و آقای ریشهری آمدند و خبر اعدام آقای قطبزاده – که دیشب انجام شد – و نیز تماس با آقای شریعتمداری برای محکوم کردن ضدانقلاب را دادند؛ متأثر شدم». پس از بحران، به اهتمام فاطمه هاشمی، ص 250.
[2]. دهها شواهد پلیسی تردیدهای عمیقی درباره تروریستی بودن ماجرای تیر اندازی به هاشمی را نشان می دهد که علاقه مندان می توانند به این نشانی مراجعه کنند.
[3]. بحث ممنوع التصویر شدن شهید آوینی یا ممنوع النشر شدن برنامه های وی. نیز تلاش همواره تروریست ها به رسان های مردمی و مذهبی به صورت مستند دنبال شود.