در روایاتی آمده است که حقیقت صبر، پیامبر (ص) است و حقیقت نماز، امیرالمؤمنین (ع) است؛ از این رو، خداوند فرموده است که از صبر و صلاة کمک بگیرید و «صلاة» سنگین است مگر بر خاشعین و نفرموده است که صبر سنگین است؛ زیرا برخی پیامبر (ص) را مثلاً قبول کردند ولی امیرالمؤمنین را حتی در ظاهر هم نپذیرفتند.[1]
اینک برای تبیین حقیقت نماز که همان ولایت امیرالمؤمنین است و نسبت آن با یکپارچگی و جماعت مسلمانان، نکاتی لطیف از برادر عزیزم حجت الاسلام سید محمد رضا حسینی زاده تقدیم می شود:
اینک برای تبیین وحدت امت اسلام در تبعیت از امام و ولایت، به یکی از کلیدی ترین احکام دین اسلام اشاره ای می شود: «نماز».
همه می دانیم که در مورد نماز جماعت سفارش بسیار زیادی در اسلام شده است تا جایی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به یکی از اصحاب نابینای خود درباره شرکت در نماز جماعت فرمودند: از منزلت تا مسجد طنابی بکش و خودت را به نماز جماعت برسان. براستی علت این سطح از تأکید بر نماز جماعت، حتی حضور یک نابینا در آن چیست؟
ارکان نماز جماعت
در نماز جماعت، دو رکن اساسی وجود دارد: رکن امام جماعت و رکن مأمومین و مردم نمازگزار. عامل پیوند این دو نیز دو چیز است: یکی اقتدای نمازگزاران به امام جماعت و دیگری همراهی و تبعیت نمازگزاران نسبت به امام جماعت. علاوه بر وجود امام و مأموم، دو رکن دیگر نیز برای تحقق نماز جماعت و وحدت عبادی لازم است:
1. اگر امام جماعت وجود داشته باشد؛ ولی مامومین هر کدام جداگانه نماز بخوانند، نماز جماعت محقق نمی شود؛
2. اگر امام جماعت باشد و مأمومین هم به وی اقتدا کنند، اما همراه و تابع وی نباشند، باز هم نماز جماعت شکل نخواهد گرفت.
با دقت در این مساله در می یابیم که هر نماز جماعتی در هر جای دنیا، نمونه و تمرین ساده و مهمی از یک جامعه موحد و متحد و همسو در مسیر تحقق مصالح و رهایی از مفاسد است؛ و اساساً نماز جماعت ها، باید ما را به این سرانجام برسانند که در یک جامعه اسلامی باید امامی باشد و مردم نیز به صورت هماهنگ و متحد، در همراهی و تبعیت از وی پشت به سمت اهداف عالی دین الهی حرکت کنند.
کاستی برادران اهل سنت
نگاهی به جامعه برادران اهل سنت نشان می دهد که آنان روح و حقیقت نماز که امیرالمؤمنین است را در نیافته اند و جامعه ای پر از امام دارند و هر کدام به سوی قبله ای توجه می کنند. جامعه ای کاملاً غیر توحیدی و آشفته و پر از جنگ و جدال و تناقض! اگر درس نماز جماعت و حقیقت نماز را درک می کردند، مانند جامعه شیعه، یک سو و یک صدا در همراهی و تبعیت از امام مشروع جامعه، به سمت تحقق دین حرکت می کردند.
شاید یک علت اساسی محرومیت برادران اهل سنت از وحدت عبادی، اجتماعی و سیاسی، آن است که شرایط امام جماعت و احکام نماز جماعت را به درستی درک نکرده اند. لذا در ادامه به این مساله می پردازیم:
آ. ضریب شرایط در ائمه جماعت و ائمه جامعه کوچک و بزرگ
دقت در شرایط «امام جماعت عبادی اسلامی» نشان می دهد که این شرایط باید در «امام جماعت سیاسی اسلامی» هم وجود داشته باشد. البته هر چه فردی امامت ابعاد بیشتری از زندگی افراد را بر عهده بگیرد، یا امامت افراد بیشتری را بر عهده بگیرد، باید متناسب با این مساله، کیفیت شرایط امام جماعت و امام جامعه نیز ارتقاء یابد؛ طبعاً امام یک جماعت یا جامعه چند نفره بودن سطح حساسیت کمتری از امام یک جماعت یا جامعه چند میلیونی است.
ب. وظایف اختصاصی امام و وظایف مشترک امام و جماعت نمازگزار:
تحقق «ارکان» جامعه دینی مانند زمان و مکان تحقق «ارکان» نماز، باید به تبعیت از امام باشد؛ برخی از امور هم از اختصاصات امام جامعه است، مانند خواند حمد و سوره که از اختصاصات امام نماز جماعت است.
در عین حال، وظایف مشترکی نیز وجود دارد و هر کس باید اذکار دیگر نماز را خود به جا آورد. یعنی اصل واجبات نماز جماعت در تبعیت از امام جماعت است ولی ذکر آن باید از سوی خود افراد انجام شود.
ج. تقدم و تأخر از امام جماعت
هیچ کس نباید بدون عذر شرعی از امام جماعت جلو و یا عقب بیفتد؛ اما در موارد اضطراری می توان چنین کرد؛ مانند حضرت زهرا سلام الله علیها که برای حفظ جان امیرالمؤمین جلو افتاد و خود و فرزندش را قربانی ولایت کرد.
د. احکام نمازگزاران صف اول
کسانی که در صف اول می ایستند، باید از نظر تقوی و علم و عمل و صحت انجام نماز، بهتر از دیگران باشند، تا اگر امام جماعت دچار مشکلی شد، افراد صف اول بتوانند رسالت جماعت را بر عهده بگیرند و جامعه دچار هرج و مرج نشود.
حرف آخر
اگر تا بحال همراه جامعه و امام جامعه نبوده ایم تا آخرین لحظه وقت اتصال به این جماعت را داریم (حتی در تشهد آخر نماز می توانیم نیت جماعت نموده و همراه امام جماعت باشیم و به ثواب جماعت برسیم.
ه. احکام امام جماعت و جامعه
امام جامعه باید از نظر سطح استفاده از تنعمات اقتصادی، در حد مردم عادی و حتی پایین از همه مردم باشد؛ این مطلب را می توان در تناظر با جایگاه ایستادن امام جماعت نسبت به مأمومین دریافت که باید هم سطح یا پایین تر باشد؛ وگرنه سبب بطلان نماز می شود.
و. رابطه امام و مأموم و سامانه رسانه ای
در نماز جماعت بهتر است که مأموم به صدای امام جماعت توجه کند و مکروه است که صدای خود را آن قدر بلند کند که به گوش امام برسد. اگر صفوف نماز زیاد باشد، مأمومین باید از حرکات صفوف جلو یا صدای مکبر، از وضعیت امام جماعت مطلع شود. در واقع رسانه هایی رسالت تبیین موقعیت و دیدگاه امام را بر عهده دارند.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
———————————————————————————-
[1]. «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ؛ (بقره،45) فَالصَّبْرُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الصَّلَاةُ إِقَامَةُ وَلَايَتِي فَمِنْهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ وَ لَمْ يَقُلْ وَ إِنَّهُمَا لَكَبِيرَةٌ لِأَنَّ الْوَلَايَةَ كَبِيرَةٌ حَمْلُهَا إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ وَ الْخَاشِعُونَ هُمُ الشِّيعَةُ الْمُسْتَبْصِرُون…». محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج26، ص2.
باسلام
مقالۀ خوبی بود.البته جای کار و تحقیق بیشتر هم دارد.
نکته ای در مورد این مقاله:
ـ در مقاله آمده است:
« برخی از ارکان نماز جماعت، وظیفه اختصاصی امام جماعت است؛ مانند خواندن «حمد»»
که با توجه به مطلب قبل تر این جمله :
«در نماز جماعت، دو رکن اساسی وجود دارد: رکن امام جماعت و رکن مأمومین»
همخوانی ندارد.گذشته از این که قرائت حمد در نماز رکن نیست.
در هر صورت خواندن حمد توسط امام جماعت رکن نیست.
سلام
ممنون از دقت و نکته اصلاحی شما. درستش می کنم.
آقا سعید عزیز
با سلام و عرض ادب
به نظر حقیر در اینجا که دو رکن اساسی را برای نماز جماعت می آورد منظور ارکان اصطلاحی احکام در نماز جماعت نیست !!!!!!!
سلام سید عزیزم.
من هم متوجه این نکته بودم، ولی من سعی کردم توی قلمگیری، به نحوی بین این دو ارکان تناظر سازی کنم که اشکالی داشت و برادرمون تذکر داد. نوشته اصلی شما احتمالاً این اشکال را نداشت. و البته تناظر سازی شفافی هم نداشت.
به هر حال ممنونم از نوشته خیلی خوبتون و از تذکر برادرم سعید