یکی از دوستانم جزوه ای پر از شبهاتی درباره قرآن و اسلام برایم فرستاد. دو شبهه نخست آن را بررسی کرده ام: این که قرآن خودش روشن است و نیاز به مفسر و مُبَیِّن ندارد و دیگری این که قرآن به زبان عربی است، پس اسلام فقط دین اعراب است.
1. این که گفته شده است که قرآن خودش روشن است و نیاز به تفسیر ندارد:
قرآن دو هفتاد بطن دارد. قرآن مطالب گوناگونی دارد که بخشی از آن برای عموم مردم هم قابل فهم است و بخشی هم سطح بالای علمی در حوزه های گوناگونی دارد که علمای هر رشته ای می توانند بفهمند و بخشی هم سطح بسیار بالایی دارد که فقط اولوا الالباب و اهل بیت و حضرت رسول می تواند تبیین کند.
قرآن به این مساله اشاره صریح دارد:
آ. «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» نحل، 64.
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مىآورند!
ب. «بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» نحل، 44.
(از آنها بپرسيد كه) از دلايل روشن و كتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند!
ج. قرآن آیات محکمی دارد و آیات متشابهی دارد. کسانی که دلشان بیمار است، به آیات متشابه برای مقاصد خود استدلال می کنند. در حالی که حقیقت معنای این آیات متشابه را جز خداوند و راسخون در علم نمی دانند.
پس بخشی از قرآن روشن است و بخشی از قرآن نیاز به تبین دارد.
اما نویسنده آن مطالب، بخشی از متشابهات قران را که به نفع مقاصد فتنه جویانه اش بوده است، گرفته و بخشی که به صراحتا بر ضد حرف وی بوده است را رها کرده است.
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْ
غٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ» آل عمران، 7.
او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن] است كه اساس اين كتاب مىباشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مىگردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مىرود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مىگردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مىطلبند در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند. (آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مىگويند: «ما به همه آن ايمان آورديم همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمىشوند (و اين حقيقت را درك نمىكنند). (7)
آیا واقعاً یک انسان عادی می فهمد که معنای «یوم نطوی السماء کطیّ السجل للکتب کما بدأنا اول خلق نعیده» چه ربطی به نظریه بیگ بنگ و پایان آفرینش دارد؟ این که «والسماء بنیناها بأیدٍ و انا لموسعون» چه ربطی به پایان انبساطی یا نقباظی عالم دارد؟ بی شک حرف شبهه کننده، که قرآن نیاز به مفسر ندارد، واقعاً سطحی است.
2. این که قرآن به زبان عربی است و هر پیامبری به زبان قوم خودش است، پس قران و اسلام دین عرب ها است.
اولا اگر زبان عربی گسترش یافت و زبان مردم و کشورهای جدیدی شد چه باید کرد؟ چنان که این اتفاق افتاده است. آیا اسلام دین مردم عرب زبان است یا دین قوم عرب؟
ثانیاً آیات روشنی در قرآن است که خلاف ادعای یاد شده است:
آ. خداوند خطاب به حضرت محمد می فرماید که تو را جز برای رحمت برای همه جهانیان نفرستادیم: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ» انبیاء، 107:
همچنین گفته شده است که پیامبر خاتم (ص) برای امتی فرستاده شده است که قبلا نذیری نداشتند. و القاء شده است که چون ایرانیان قبلا پیامبری داشته اند، پس حضرت محمد و اسلام خاتم، دین ایرانیان نمی تواند باشد!
«وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» سبأ، 28.
و ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى ولى بيشتر مردم نمىدانند! (28)
«تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً» فرقان، 1. زوال ناپذير و پر بركت است كسى كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد تا بيمدهنده جهانيان باشد.
ب. هم چنین گفته شده است که قرآن کتاب همه مردم است نه عرب ها
«إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ» تکویر، 27. اين قرآن چيزى جز تذكّرى براى جهانيان نيست.
و نیز:
«إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ» سوره ص، 78. اين (قرآن) تذكّرى براى همه جهانيان است.
و نیز:
«وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمين» قلم، 52. در حالى كه اين (قرآن) جز مايه بيدارى براى جهانيان نيست!
باسلام و تشکر از تلاش شما دوست عزیز در جواب از شبهات مطروحه:
به نظر بنده می توانستید بهتر وارد شوید.