به نام خدای مهرای ویژامهر!
با یاری خدای، ما در پی راهاندازی فقه زبان فارسی و یک کوشش ژرف برای بهسازی و نیرومندسازی زبان فارسی هستیم. شاید بپرسید مگر چه بر زبان فارسی میرود که باید به فقه پناه برد؟ مگر فقه پیوندی با زبان، آن هم زبان فارسی دارد؟ آری فقه هم در جایگاه زبان، هم در روش پژوهش زبان و هم در سازمان بخشی و بازخوانی معنای واژگان و هم …. راهگشا است. چکیده درد ما این که فارسی از تندی و گستردگی فرسایش و آمیختگی، به زبان اردو نزدیک شده، با شتاب از ویژگیهای یک زبان ریشهدار و نِژاده دور میشود. آن هم در زمانی که بار کاری بِشکوه و جهانی بر دوش آن آمده است.ب
آ. قرآن و زبان
خدا مردم را آفرید و زبان به آنان آموخت: «خَلَقَ الإنسانَ عَلَّمَهُ البيانَ» رحمن، ۳ و ۴. آنگاه در گستره زمین و زمان هم رنگ مردم و هم گویشهای زبان، گوناگون شد که خدا هر دو را از نشانهای خویش بر میشمرد: «و مِن آياتِه خَلقُ السَّماواتِ و الأَرضِ و اختلافُ أَلسِنَتِكُمْ وَ أَلوانِكُم» روم ۲۲. پس هم خود دگرگونیهای زبانی چیزی است که خدا آن را «آیت الله» نامیده است و هم آشکارا آن را در قرآن آورده است و از این رو، استعمار و زبانخواری انگلیسی پس از استعمار زمینخوارانه و از میان بردن زبان بسیاری از سرزمین ها، اینک در پی گلوبالیزم زبانی و فرسایش شتابای دیگر زبانها است. پس پاسداری از آیات قرآن (گوناگونی رنگ پوست مردم و گوناگونی زبان آنان) نیز ما را به پاس حریم زبان فارسی (زبان انقلاب) میکشاند.
ب. قرآن و زبان فارسی
قرآن گرامی، مردمان مژده داده شد (قوم موعود) را در چندین آیه قرآن و حدیثهای بسیاری که در زیر آنها آمده است، ایرانیان دانسته است. چنان که در روزگاری میفرماید که بنی اسرائیل را بر جهان برتری داد (وَ أنّی فضّلتُکم علی العالمین)؛ این نژادگرایی سنجیده است و اینک نیز امید امام موعود به این مردمان موعود است و رخدادهای رزمگاه جهانی نیز شکوه ایران و میانداریش را نشان میدهد؛ خدای مهرا در آیه ۳۸ سوره در ستایش بی مانند ایرانیان میفرماید: «و إِن تَتَوَلَّوْا يَستَبدِلْ قَومًا غَيرَكُم ثُمَّ لايَكونوا أَمثالَكُم» ای تازیان! اگر روی از آیین خدا بردارید، خدا گروهی دیگر را به جای شما آورد وانگهی آنان چون شما نباشند» در کتابهای سنّیان و از گزارشگران سنی هم آمده است که پیغمبر خدا فرمود اینان پسینیان سلمان فارسی هستند و اگر دین به خوشه پروین آویخته باشد، مردانی از فارس آن را به دست میآورند. (المَوسوعَةُ القرآنیة، ابراهیم الآبیاری (سُنّی)، جلد ۸، برگ ۱۸۱ و بسیاری دیگر مانند اِبن کَثیر سُنّی در ج۷، ص ۱۸۱، اِبن اَبی حاتَم سنی ج ۱۰، ص ۳۲۹۹. طَبَری سُنّی در جلد ۲۶، برگ ۴۲ و بسیاری از بزرگان شیعه مانند. طبرسی در مجمعُ البیان، ج۹، برگ ۱۶۴.
ج. سخن امام خامنهای در دنباله فرمایش قرآن
خُب اینک که گواههای بسیار دینی و میدانی نشانگر آن است که انقلاب اسلامی ایران همان گروه موعود و مردم مژده داده شده هستند، ایران میاندار ارزش و آیین و خردمندی و بندگی خدا در جهان است و ببینید که رهبری در ۱۷ اسفند ۹۵ درباره زبان فارسی چه میگوید:
«اگرچه به زبان عربی ارادت داریم؛ اما زبانی که میتواند مفاهیم انقلاب اسلامی ما را در دنیا گسترش دهد فارسی است».
گیرا این که بسیاری از مستمندان و آزادگان ورزیده و خردمند جهان این که در پی یادگیری زبان فارسی هستند؛ از یمنی و عراق و سوریه و لبنان بگیر تا بحرین و حتی برخی مردم فرنگ.
آری! آری هنگامی که ایرانیان دانش و ایمان و آیینی که به ثریا آویخته است را میگیرند، با چه زبانی باید آن را به جهان برسانند؟ با زبان فارسی که زبان خودشان است. خب این انبوه بی مانند دانش رخت پیراسته و آراستهای میخواهد و نمیتوان این آب پاک و گوارا را در آوندی آلوده و نانژاده به مردم جهان داد. رختی سزاوار خوشه پروین میخواهد نه یک زبان اردو شده درهم برهمی که ناپالودگی و آمیختگیهای ناروای زبانی کاخ سخن فارسی را تا قوزک پای اینستاگرام هم بالا برد! چه رسد که بتواند کاخی پی افکند که جهان را بدین پارسی زنده کند!
خب نگاه کنید وقتی از یک عراقی بلندآوازه به نام ابومهدی المهندس میپرسند که چرا فارسی سخن میگویی؟ پاسخ میدهد که چون فارسی زبان انقلاب است. یعنی یک عراقی عرب زبان زودتر از برخی از ایرانیان به سخن رهبری جهانی آزادگان پی برده و آن را به کار میبرد. آری برای زبان فارسی باید «سلیمانیتر از فردوسی» جانفشانی کرد! شما را به خدا اگر خاک ایران گرامی و حرم است زبان ایران که باید سوغات خوشه پروین را برای جهان به ارمغان بیاورد، گرامی نیست! نباید برای خون داد؟ نباید در سوگش گریست؟! مدافعان حرم کجایند که ایسنتاگرام داعش دارد حریم زبانی را میگیرد که زبان انقلاب پیشاظهور وعده داده شده در روایات شیعه و سنی است. پس کجایید! خراش و تراش این گونهها زخم زدن بر آیات قرآن است؛ سنگ و نیزه زدن بر تن شُهدای کربلا است، دست بر پهلوی گرفتن کسانی است که خوشه پروین مینوردند تا نوبرانه به گیتی برسانند. ضحّاک ماردوش اینستاگرام از مغز زبان فارسی دارد میخورد اما کاوه «آهنگر دادگر» چه میکند؟ کارهای اداری بس نیست؛ مجاهدت میخواهد! آقای «حداد عادل»! آهنگر دادگر! کجایی که این چنین چک به چهره رهبرمان میخورد:
رهبرمان در ۷ مرداد ۶۹: «غلطگویی، واقعاً انسان خیلی جوش میخورد. وقتی که غلطی گفته میشود – بخصوص در بخشهای پُرشنونده، مثل خبر و امثال آن – واقعاً مثل این است که کسی یک سیلی_به_من میزند! … من یک روز بعدازظهر میخواستم این برنامه را گوش کنم و بعد هم اخبار را بشنوم و قدری بخوابم. گوینده چیزی را غلط خواند و من هم در آن روز واقعاً چند ساعت_خواب از سرم رفت! اینکه میگویم مثل آن است که یک سیلی میزنند، مبالغه نیست. تازه این کم است؛ گاهی بعضی از غلطها، مثل یک سیلی و یک مشت است! بعضی از غلطها هم مثل یک سیلی و یک مشت و یک لگد است!»
د. پیوند فارسی و عربی
آری زبان مردم در آغاز یک چیز بود ولی از نشانهای خدا این است که رنگ و زبان مردم گوناگون شده است. گونههای رنگ مردم و گونههای زبان، آیات الله هستند و این گوناگونی و مرزهای زبانی و نشان خدا بودن را باید پاسداشت. اما پیوند میان زبانهای برای داد و ستد درست و بهنجار، بی گمان شایسته و بایسته است؛ چنان که بر تارک قرآن نیز «فردوس» فارسی لمیده است و آرزوی همگان شده است. فارسی نیز پیوندهای ناگسستنی با زبان جبرئیل، زبان وحی، زبان بهشت و رخت زیبای قرآن به خود گرفته است. ولی باید بدانیم که عربیمالی زبان فارسی و از نژادگی انداختن آن، زایایی زبان فارسی را میکاهد. پیوند میان زبانها هنجاری دارد که باید به کار بسته شود.
ه. چرایی نیروبخشی و نژاده سازی فارسی از اردوگونی کنونی
معماری و شهرگانی تهران کنونی را بنگرید؟ زبان فارسی تهرانی هم دارد همینگونه بی ریخت و پاشیده و لاشیده میشود. آیا با واژگانی درهم و برهم و آشفته و آشیده و لاشیده میتوان کاخ بلند برافراشت که تا ثُریّا برود و از خوشه پروین برای مردم جهان ایمان به ارمغان آورد؟ آیا نباید واژگان را پالود؟ سستیهایش را سترد و با پیوندبخشی بهینه واژگان نژاده و نیرومند، به آن کاخ بلند رسید؟ آیا میتوان در ساخت یک ماهواره به جای کاربست فلزهای ویژه از مادههای بازیافتی و در آمیخته با آشغال و سست بهره برد؟
خُب هنگامی که زبان فارسی زایا نباشد، از یک زبان اَخته، آختن و تاختن و ساختن و کاختن نمیآید. واژگان عربی مهمان ما و گرامی هستند، ولی توان زایشی زبان را میگیرند. نمیتوانند برای زبان فارسی فرزندآوری کنند. برای نمونه ما با واژه آختن بیش از ۵ هزار واژه میتوانیم بسازیم که همگی کوتاه، بُرا، خوشنوا، ژرف و هم مان و پیوند پذیرند. اما هنگامی که به جای زاد و برزاد نژاده فارسی، واژگان دیگری نشست، اُجاق زبان کور میشود و آن واژگان نیز نمیتوانند زایش کنند؛ بلکه نمیتوانند ریختپذیر و متصرف باشند و پیوسته باید پیوندی بی ریخت و من درآوردی از آن ساخت؛ یعنی به جای بیش از پنجاه هزار واژه با «آختن» که همگی کوتاه و زیبا و ژرفا و برّا و کارا رنگارنگ هستند، باید هی واژههای عربی و فارسی و انگلیسی را سر هم بندی کنیم و یک شترگاوپلنگ بیریخت و خسته کنند و دراز و زمخت و ناتوان از نشان دادن سنجیده و بهینه معنا را بگذاریم که از لابلای بافت و پیکره سست و نَچَفسیدهاش، هی نشتی معنا و نشست زبان را در پی خواهد داشت. اگر ناباروری و فرزندناوری مادران میهن بد است، چرا اخته شدن واژگان از روی پیوندهای ناروای فارسی با دیگر واژهها بد نیست؟! آیا نباید نگران زبان فارسی بود؟ پس چرا رهبری نگران، بلکه خیلی نگران است و در ۱۹ آذر ۹۲ مینالد که: «من نگران زبان فارسیام؛ خیلی نگرانم … میبینم که کار درستی در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان فارسی زیاد است!»
ما در پی عربیزدایی از زبان نیستیم، در پی نژادهسازی آن برای زایش بیشینه، بهینه، گسترده، ژرف و رسا هستیم. واژهها باید چنان همانند و خویشا باشند که به سفتی همدیگر را در آغوش بفشرند و کاخی تا خوشه پروین (ثُریّا) برافرازند که بغل بغل نوبرانه آسمانی به زمین بیاوریم و ایران اسلامی، جهان خسته و رمیده و پناهیده را تنگ در آغوش بفشرد؛ آری همه جهان را! و هر چاشت، رود و سرود و سبزه و آب و آیینه آفتاب به گیتی بدهیم. ما به نوواژگان بسیاری نیاز داریم؛ واژههای بِهنوا و بِهتراش و بِهروان؛ که گنجایش خوشه پروین را به زبان فارسی بدهند.
امام خامنه ای: «یک وظیفه دیگر در قبال زبان فارسی، مربوط به کیفیت و تقویت و گستردگی زبان فارسی، به معنای اتّساع درونی این زبان، از جمله بالا بردن ظرفیتهای آن، اصلاح، پالایش و پیرایش آن است … مربوط به خود زبان و پرداختن به کیفیت و غنی کردن آن است. در این زمینه باید تلاش زیادی انجام گیرد». ۱۲ اسفند ۱۳۷۷
و. آب و ناب کردن واژگان برای پیوند استوار
معدن زبان را باید کاوید، باید واژگان کنونی را از بافت زبان در کشید، آب کرد، و واژگان ناب و ناباب را از هم جدا کرد و به نابواژگان را همانند پارههای پولاد، به هم آورد و برای نبرد در جنگ جهانی واژگان سپاهی پولادین ساخت. واژگانی که بتوانند سلیمانیتر از فردوسی برزمند.
خُب اگر شما نتوانید تجزیه درست و نابسازی واژگان را پیبگیرید، چگونه میخواهید به ریشههای نژاده و مصالح ساختمانی سفت و سخت برسید و پیوندسازی درستی را انجام بدهید؟ چگونه میتوان بیشناخت از عناصر و پیوندپذیریهای استوار و پاک، به ساخت سازههای نیرومندی رسید که تا خوشه پرویند قد بکشند؟ نمیشود. پس نژادگی و چالاکی زبان به معنای بیرون ریختن واژگان گرامی عربی یا ترکی برخی واژگان فرنگی نیست؛ آنها هم مهمان گرامی زبان فارسی باشند. اما میاندار، باید واژگان نژاده و زایای فارسی باشند
ز. ورز و درز و سیب و آسیب زبان فارسی
برخی ورز و درزهایی که برای پویا و گسترا کردن زبان فارسی، باید در آن درنگ کرد:
بیم گلوبالیزم زبانی
درست است که اختلاف زبانها نشانه خدا است، اما اختلاف افکنی با زبانها نشانه اهریمن است؛ گلوبالیزم پلید در پوشش پشتیبانی از اقوام، در پی کاستن توان حکومت ایران و دمیدن در گسلهای قومگرایی به نام برجسته کردن زبان مادری اقوام است. گلوبالیزم اهریمنی که زبان دهها کشور را زندهبهگور کرده است و حتی با «نام مادر» نیز میستیزد و در پی گسترش همجنسگرایی و حرامزادگی و حتی جوجهکشی انسانی است، چگونه نگران زبان مادری اقوام ایران شده است؟!
پرهیز از دین ستیزی و نژادستیزی زبانی
برخی این رزم ولایی و الهی برای ارجگزاری و زایایی زبان فارسی را عربستیزی یا اسلام ستیزی نپیندارند و آن را به دشمنان اسلام و ایران در گذشته برنگردانند. مگر همان فرهنگستان زبان که در زمان پهلوی برپا شد، در انقلاب اسلامی دنبال نشد؟ مگر اسلام نمیفرماید حکمت را حتی از منافق هم بگیرید؟ نباید از روی نگرانی درست در برابر اسلامستیزی، به پیراست و ویراست زبان فارسی ستم کرد. به این سخنان رهبری در ۳۰ اردیبهشت ۹۸ بنگرید که کار درست زمان پهلوی را با آزادگی، برمیافرازد؛ آن هم برای سرزنش خودمان:
«راجع به زبان، بنده حقیقتش، نگرانم؛ واقعاً نگرانم. … من از صدا و سیما گلهمندم … حالا که دیگر فضای مجازی هم هست … من نگرانم. … من حتّی گاهی اوقات میبینم در رژیم طاغوت که خب همه چیزشان به فرنگیها و به خارجیها بسته بود، روی مسئله زبان، یک گوشهای بود یک تعصّبی وجود داشت، یک چیزهایی داشتند؛ ما هم اوایل انقلاب از این جهت خیلی خوب بودیم، بعد یواشیواش خیلی ولنگوواز شد.»
نیاز به زبانیار و بیمناکی از زبان عامیانه
پندار: شما تراز زبان فارسی کنونی را باید از سخن رهبری و مردم بگیرید نه از فارسیدنهای گذشتهگرا و بیش پیراسته تر از زبان رهبری و مردم! وگرنه از رهبری پیشی گرفتهاید:
پاسخ: رهبری «بنیاد»، «چارچوب» و «راستا» را به ما میدهد و ما بر آن بنیاد و با آن چارچوب و در آن راستا، پیش میرویم و آرام آرام، تراز زبان رسانهها و مردم را بالاتر میبریم؛ تا مردم بتوانند در آن تراز بهینه سخن بگویند. رهبری نیز به زبان «مردم» سخن میگوید؛ زیرا «تفاهم» بسیار مهم است. مانند اینکه کسانی مرزهای کشور را میگستراند و آنگاه که آنجا، بخشی از سرزمین شد، مردم و رهبری هم در آن گام میگذارند؛ اما پیش از گسترش مرزها مردم و رهبری در درون مرزها میگردند؛ ولی پاسداران باید مرز سرزمین یا مرز زبان را گسترش بدهند. به این کار پیشی گرفتن از رهبری نمیگویند؛ بلکه آن را پیروی از فرمان پیشروی رهبری میدانند.
پندار: آیا زبان فارسی نیاز دارد که کسانی بیایند واژهبانی یا واژهسازی کنند؟! زبان باید مانند یک رود روان، راه خودش را بیابد و آن فارسیای که رهبری میگویند باید پاس بداریم، همان زبان عامیانه مردم است!
امام خامنهای: «تسلیم در مقابل زبان محاوره عامیانه، خطر بزرگی است و ادبا و صاحبنظران آگاه و فرزانه باید با غلطهای رایج در محاوره عمومی، مقابله کنند و در برابر آن تسلیم نشوند.» ۱۲ اسفند ۷۷
امام خامنهای: «لازمه هر نهضت و حرکتی، واژهسازی و نهادسازی متناسب با اهداف آن نهضت است.» ۲۲ مهر ۹۰
«واژهسازی برای زبان و پیش بردن و ترقی دادن زبان، یک امر بسیار مهم است». ۲۷ بهمن ۷۰
«واژهسازی هر چه با ذوق و سلیقه زبانشناسی و ذائقه زبان فارسی همراهتر باشد، موفقیت بیشتری در پویا کردن آن به دست خواهد آمد.» در ۱۲ اسفند ۷۷
کاستی های درونی و زایا و پویا کردن فارسی برای جهانی شدن
فارسی هم دچار شبیخون #بیرونی است، هم دچار #ضعفهای_درون! پس از جلوگیری از آسیبها، باید آن را #افزا و #زایا و #پویا کرد و «فزانوردان» ان شاءالله این #وظیفه را انجام میدهند! #خودسازی در فرمانبرداری از خدا (فقه الهی) و رهبر (فقه ولایی) است؛ وگرنه زبان فارسی را به #اردو خواهند کشاند و زبان میثم تمار جهان کنونی، بریده خواهد شد:
رهبر در ۱۲ اسفند ۱۳۷۷: «با از بین بردن ضعفهای #درونی زبان فارسی و #افزایش#ظرفیت و کیفیت آن متناسب با شرایط زمان میتوان اطمینان یافت که گسترش #جغرافیایی، #قومی و #ملی زبان فارسی نیز به شکلی #آسانتر، روانتر و بهتر انجام خواهد گرفت؛ بنابراین به عنوان یک #وظیفه #باید زبان فارسی را پویا کنیم زیرا اگر فارسیزبانان فاضل، دانشور، آگاه، دلسوز و پیگیر نتوانند این زبان را با نیازهای امروز خود همراه و همساز کنند، #بدون_تردید دچار ضعف و #مغلوبیت خواهد شد.»
ح. فقه زبان فارسی
یک روز ایران زیر بغل قرآن و اسلام را گرفت و آغوش به امامزادگان گشود و حرم و حریم خاندان پیغمبر (درودشان باد) را از کژی و آلودگی پاس داشتند و بیگمان امروز اسلام با وفا، توانا و ویژامهر، به یاری زبان انقلاب اسلامی ایران آمدهاند و مردمانِ مُژداده در قرآن را یاری کنند تا ایران اهورایی، جهان را در آغوش بگیرد تا آرام بگیرد:
بسی رنج بردم در این سال سی – جهان زنده گردد بدین پارسی