⁉️ شبهه
قرآن میفرماید زنان پیغمبر (درودش باد) مادران مؤمنین هستند: «و أزواجه امَّهاتُهم» احزاب، ۶. پس برخی میپندارند که بهشت زیر پای آنان است و باید خاک پایشان را بوسید!
🌑 پاسخ نقضی
همین قرآن میفرماید که دو نفر از زنان پیغمبر (د) خیانت کردند و راز ایشان را فاش کردند؛ رازی که البته به گرفتن جانشینی امیرالمؤمنین انجامید و خدا هم بزرگترین لشکرکشی تاریخ را برای این دو تن آورد. تحریم، ۴.
🌑 پاسخ حلّی ابرفقهی
◽️معنای اُمّ
اُمّ یعنی ریشه و اصل چیزی که دیگر چیزها به آن پیوند میخورند: «يُقالُ لِکُلِّ ما كان أصلاً لوجود شَیءٍ أو تربيته أو إصلاحه أو مَبدئه أُمٌ … و يقال للرئيس أُمُ الجيش» راغب، حسین، مفردات: ۸۵. امام را نیز چون ریشه و اصل ما و جامعه است، «امام» گویند.[1]
◽️ابرفقه امالمؤمنین
ابرفقه بر پایه فرمایش امیرالمؤمنین درودین است:
«الْعُقُولُ أَئِمَّةُ الْأَفْکارِ وَ الْأَفْکارُ أَئِمَّةُ الْقُلُوبِ وَ الْقُلُوبُ أَئِمَّةُ الْحَوَاسِّ وَ الْحَوَاسُّ أَئِمَّةُ الْأَعْضَا» کراجکی، محمد، کنزالفوائد، ۱: ۲۰۰. خردها پیشوایان فکرهایند، فکر، پیشوایان دلها، دلها پیشوایان حسها و حسها پیشوایان عضوها.
ابرفقه میگوید که هر فرد و جامعه، پنج لایه دارد که لایه حیاتی آن، «عقل» است. بنابراین اگر اُم را به معنای ریشه و اصل چیزی بدانیم، این ریشه و اصل در پنج لایه ردهبندی میشود که همگی هم معنای «حقیقی» أمّ هستند نه معنای مجازی:
۱. «اُمّ عقلی»
أمّ عقلی یعنی ریشه ایمان و بندگی و امام عقل مؤمنان بودن. خب ایمان علی، درودش باد، پیش و بیش از همسران یادشده بوده است! چطور آنان سرچشمه ایمان و عقل امیرالمؤمنین باشند؟! قرآن در سرزنش دو تن از همسران پیغمبر درودین، میفرماید حتی زنانی برتر از آنان هستند و سبب برتری آنان، حتی به مسلمان بودن است! می دانید یعنی چه؟! «عَسَىٰ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ …» تحریم، ۵.
۲. «اُم فکری»
یعنی ریشه و کانون اندیشه و دانش بودن؛ که همه اندیشهها و دانشها به وی بر گردد. ولی میدانیم که پیغمبر خدا (د) ریشه اندیشه و شهر دانش است و علی (د) در آن شهر است. پس برخی زنان پیغمبر (د) هرگز نمیتوانند سرچشمه و أمّ اندیشه و دانش باشند. آنان که گفته میشود در برابر امیرالمؤمنین و فرمان رسول خدا و حکم قرآن بر خانهماندن «اجتهاد» بسیار نادرست کردند و جنگ جمل راه افتاد! آیا اینها کانون فکر و اندیشه در امّت پیغمبر هستند؟!
۳. «اُمّ قلبی»
أمّ قلبی یعنی ریشه و سرچشمه و کانون مهر بانی بودن. خُب کسانی که سبب شدند در یک روز جنگ جمل نزدیک به ۱۳ هزار مسلمان کشته شوند، آیا مادر مهربان آنان بودند؟ هرگز! کدام مادر مهربانی، ۱۳ هزار فرزندش را در یک روز به دم تیغ میدهد؟!
۴. اُمّ حسّی»
أمّ حسی یعنی سرچشمه پیوند و بهمرسانی مؤمنین بودن. آیا میتوان کسانی را که تفرقه در جامعه انداخته و به ناروا، هزاران تن را بر ضد امیرالمؤمنین (د) به جنگ آورده است، کانون و سرچشمه پیوند میان مؤمنین دانست؟!
۵. «اُمّ عضوی»
أمّ عضوی یعنی زاییدن مؤمنین به گونه مستقیم یا با واسطه. به این معنا تنها بانو حَوّا أمّالمؤمنین است و نمیتوان هیچکدام از زنان پیغمبر درودین را مادر مؤمنین دانست.
◽️مادر مجازی (مادر حُکمی)
دیدیم که زنان پیغمبر درودین، به معنای حقیقی، «أمّالمؤمنین» نیستند؛ پس باید به معنای مجازی رو آورد. تنها معنایی که برای «امّ المؤمنین» بودن همه زنان پیغمبر درودین درست است، «مادر حکمی» بودن است. یعنی همه آنها در «حکم» مادر» هستند و مؤمنین نمیتوانند با آنان ازدواج کنند. گواه این سخن هم آیه ۵۳ احزاب است: «وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا». گویا یکی از حکمتهای این حکم، از میان بردن زمینه بهرهبری ناروا از برخی زنان پیغمبر درودین بود. شاید اگر چنین حکمی نبود و آنان با همسران پیغمبر ازدواج میکردند، به جای جنگ جمل، جنگ فیل میدیدیم. از این نگاه، «اُمّالمؤمنین» یک نشان فقهی است که بیشتر بوی نکوهش برخی زنان پیغمبر درودین را دارد؛ نه ستایش آنان!
◽️زاکربرگ، أمّالمؤمنین حقیقی
اما زاکربرگ (مالک اینستا) به معنای حقیقی واژه، «امّالمؤمنین» در لایه «حس» است. او اصل و کانون پیوند میان مؤمنین شده است! بلکه چنانکه پیشتر نوشتیم، بر دل و فکر آنان نیز مادری و پدری میکند.
🔥وای بر آنان که فرزندان محمد و خدیجه (درودشان باد) را به نام مارک زاکربرگ شناسنامه حقیقی میزنند. اگر کسانی بسان جملیها، در برابر نص صریح حجت خدا خامنهای درباره فضای مجازی، باز هم اجتهاد!؟ میکنند، خدا بیدارشان کند؛ وگرنه مرگ مسئولیتشان را برساند.
🌑 سوگوار #خدیجه
[1]. بررسی بیشتر: اُم یعنی ریشه و اصل چیزی که دیگر چیزها به آن پیوند میخورند: «كُلُّ شَيْءٍ يُضَمُّ إليه سائرُ ما يَلِيْه فاسْمُه: الأُمُ» صاحب، اسماعیل، المحيط، 10: 458. فراهیدی، خلیل، العين، 8: 426، ازهری، محمد، تهذيب، 15: 452. ازدی، عبدالله، الماء، 1: 70. ابن سیده، علی، المحكم،10: 576. «أُمُ الشى: أصلُهُ» جوهری، اسماعیل، الصحاح، 5: 1863. ابن سیده، علی، المحكم،10: 576. از این رو «أُمُ القَوم» یعنی «رَئيسُهم» همان. فیروزآبادی، محمد، القاموس، 4: 7. حمیری، نشوان، شمس العلوم، 1: 120. این اصل بودن از زاویههای گوناگونی است: «يُقالُ لکُلِّ ما كان أصلاً لوجود شیءٍ أو تربيته أو إصلاحه أو مَبدئه أُمٌ … أُمُ الأضياف و أُمُ المساكين، كقولهم: أبو الأضياف و يقال للرئيس: أُمُ الجيش» راغب، حسین، مفردات: 85. «يقال لراية الجيش: أمٌّ، لتقدُّمها و اتباعِ الجيش لها» حمیری، نشوان، شمس العلوم، 1: 120. امام نیز چون ریشه و اصل ما و جامعه است، «امام» گویند؛ مانند همان «رئیس القوم» و جلو نیز چون جایی است که ما پیگر و رونده به سوی آنیم، «أمام» گویند. و «اُمَّة» به کسانی گفته میشود که به سبب پیوستگی با امام، کانونی هستند: «الأمَّةُ: الأُمُ. شمس العلوم، 1: 122؛ نه از آنرو که پیرو امام هستند. «اُمةً وَسَطاً لتکونوا شُهداءَ عَلَی النّاس». و امت به معنای زمان نیز یعنی آن زمانی که کانونی و آغازگری دارد.