نگاهی نو به نسبت انقلاب اسلامی ایران با سنت و تجدد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خداوند بر اولیای خدا؛ به ویژه، آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی و همه جویندگان راه حقیقت بویژه شما عزیزان[۱]

۳۹ سال پیش انقلابی در ایران شروع شد که اینک همه منطقه غرب آسیا را عمیقاً به خود متوجه کرده است و حتی کمتر فردی از جریان حق خواهی در جهان است که به رغم سانسور شدید دولتهای استعمارگر و مستکبر، نغمه خوش آن را نشنیده باشد. یکی از برجسته ترین ویژگی های انقلاب اسلامی ایران، آن است که «اخلاق و سیاست» و «علم و دین» را عمیقاً و دقیقاً به هم پیوند زده است؛ بنابراین سنتی ترین انقلاب جهان است که مدرن ترین دانش ها را به خدمت می گیرد و روز به روز نجیب تر و مقاومت تر و پیشرفته تر، چهره خود را به همه دوست داران سنت راستین و تجدد راستین نشان می دهد.

برای روشن شدن نسبت انقلاب اسلامی با سنت و تجدد، چهار چیز باید روشن شود: چیستی سنت، چیستی تجدد، چیستی انقلاب اسلامی و آنگاه تبیین نسبت آنها. درباره هر کدام از سنت، تجدد، و انقلاب اسلامی، هزاران مقاله و کتاب نوشته شده است و هر کدام با معیار خاصی، ابعادی از مساله را بررسی کرده اند. ما با نگاهی بسیار پیچیده و جامع و در عین حال، با بیانی بسیار ساده، سنت و مدرن و نسبت آن با انقلاب اسلامی ایران را تقدیم شما می کنیم.

سنت و تجدد چیست؟

۱. دسته بندی معیارهای تقسیم بندی چیزها به سنتی و تجدد

  1. معیار زمانی: چیزهای قدیمی سنتی است و چیزهای جدید، متجدد است. این، برداشت رایجی است.
  2. معیار مکانی: هر چیزی غربی است، متجدد است و هر چیزی شرقی است، سنتی است. این هم برداشت نسبتاً رایجی است.
  3. معیار منطقی: هر چیزی ناشی از «منطق جزمی» باشد، سنتی است و هر چه ناشی از «منطق احتمالات» و فازی باشد، متجدد است.
  4. معیار معرفت شناختی: تمدن برآمده از معرفت شناسی پزیتیویستی (تجربی) متجدد است و تمدن برآمده از معرفت شناسی غیر پزیتیویستی؛ مانند معرفت خرافی، یا فکری یا وحیانی، سنتی است.
  5. معیار هستی شناختی: هر چه مبتنی بر هستی مادی باشد، متجدد است و هر چه مبتنی بر ماوراءالطبیعه باشد، سنتی است.
  6. معیار انسان شناختی: هر چه برآمده از انسان محوری باشد، متجدد و هر چه برآمده از قداست محوری باشد، سنتی است.
  7. معیار ابزار شناختی: تمدنی که با ابزارهای صنعتی و اتوماسیون اداره بشود، متجدد است و تمدنهای دیگر سنتی.
  8. معیار حقوقی: جوامع پیرو نظام حقوقی لیبرال، متجدد هستند و جوامع غیر لیبرال، سنتی هستند
  9. معیار سیاسی: نظام های دمکرات، متجدد هستند و نظام های غیر دمکراتیک، سنتی.
  10. معیار ترکیبی: بسیاری هم سنت و تجدد را با ترکیبی از معیارهای بالا تعریف می کنند.

به نظر ما تمام معیارهای بالا کمابیش نقص یا ابهاماتی دارند؛ بنابراین شایسته است که نظر دقیق و جامعی را تقدیم می کنیم.

۲. سنت و تجدد درست: «سنتِ تجدد»؛ واقع بینی و حق گرایی

برای روشن شدن مساله پنج مقدمه تقدیم می شود:

آ. هر موجودی ویژگی ای دارد و ارتباط با هر موجودی سبب اثر خاصی است. در این جهان موجودات بسیاری وجود دارند. همه موجودات جهان دارای ویژگی های خاصی هستند. بنابراین، هر گونه ارتباطی با هر موجودی، سبب اثرات خاصی می شود؛ مثلا نوشیدن آب سبب رفع تشنگی می شود و دست بردن در آتش سبب سوختگی. خلاصه ارتباط با هر موجودی، سبب آثار مطلوب یا نامطلوبی می شود.

ب. چه ارتباطی با چه موجوداتی سبب بیشترین بهره مندی از این جهان می شود؟ کاملاً روشن است که، پاسخ این سوال را تنها کسی می داند که اولاً تمام موجودات جهان را بشناسد و ثانیاً تمام ویژگی های هر موجودی را بشناسد. اگر هر کدام از این دو شناخت نباش، پاسخ ارائه شده، قابل اعتماد نیست.

ج. آیا بشر می تواند به تنهایی، خود را به خواسته های خود برساند؟

پس از تقریباً ۱۱ هزار سال از حیات انسان، هنوز فرد یا گروهی در هیچ مقاله یا کتابی ادعا نکرده است که تمام موجودات عالم را می شناسد و تمام اثرات هر موجودی را نیز می شناسد. حتی هیچ آزمایشی نشان نداده است که همه اثرات آب، بر تمام بافت های جسم (چه رسد به ابعاد روانی انسان) در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و بین نسلی، چیست.

د. نقش انسان در سنت (ارتباط هایی که ما را به بهترین چیزها می رساند). البته انسان بخش بسیار مهمی از ارتباطات مورد نیاز خود را می توانیم بفهمیم؛ مانند درک اجمالی از خودمان و نیازهای مان، درک اجمالی از خداوند و شناخت صفات خداوند، درک اجمالی از نقص خودمان در شناخت چیزهایی که ما را به خواسته های مان می رساند و نیز درک وجود راهنماهایی از طرف خداوند. در عین حال، ما ویژگی های میلیاردها موجود و اثرات آنان بر بافتهای مختلف جسم و حالت های مختلف روانی خود را نمی دانیم. پس چه باید کرد؟ آیا اگر ما ندانیم که زهر در آب ما است، آن زهر نیز کاری با ما ندارد؟ ما مجبوریم جهان و اثرات خوب و بد موجودات گوناگون را بشناسیم؛ وگرنه خواسته های خود را در هر لحظه و هر ارتباطی، با ناخواسته های خود قمار کرده ایم.

د. نقش خداوند و راهنمایان خداوند در تبیین سنت درست. خداوند همه موجودات را می شناسد و همه آثار آنان بر همه آفریده ها را می شناسد و اوست که ما را «آفریده» است و هزاران برابر بیش از مادر ما را دوست دارد و نگران خوشبختی ما است. طبیعی است که چنین خدای دانا و مهربانی، ارتباطات مطلوب و ارتباطات نامطلوب را برای ما «روشن» کند. در زبان عربی، «سنا» یعنی روشنی و «سنت» یعنی آشکارسازس مستمر؛ از ریشه «سنن».

۳. سنت درست: سنت انسانی + سنت الهی

پس سنت درست یعنی «روشن بودن» درستی یا نادرستی و آثار خوب و بد ارتباط با دیگر موجودات در مسیر شکوفایی استعدادهای و تحقق بهترین «شدن». بخش اصلی اما کم حجمی از سنت از سوی انسان قابل فهم است (اصول دین) و بخش فرعی اما پرحجمی از سنت درست، با راهنمایی ها خداوند قابل فهم است (فروع دین)؛ البته به شرط آنکه بدون تحریف در سبد مصرف ما قرار بگیرد.

پس سنت درست، دو بخش دارد: آ. شناخت های مطابق با واقع انسان برای ارتباط با دیگر موجودات برای شکوفایی استعدادهای مخلوقات؛ ب. راهنمایی های تحریف نشده خداوند در راستای شکوفایی استعدادهای مخلوقات با کمک ارتباط با دیگر موجودات است.[۲]

۴. تجدد درست: تجدد انسانی + تجدد الهی

خداوند جهان را ایستا خلق نکرده است؛ پس تغییر معنا دارد. به علاوه، استعدادهایی را در مخلوقات نهاده است که با ارتباط درست با دیگر موجودات می تواند «شکوفا» شود. به این شکوفایی می گوییم «تجدد».

پس سنت الهی بر آن است که همه استعدادهای همه مخلوقات، آن به آن، «شکوفا» شوند. پس شکوفایی و مدرنیزاسیون یک الزام ذاتی در سنت آفرینش الهی است. بنابراین راهنمایان الهی گفته اند که «هر کس که دو روزش مساوی باشد، زیان دیده است». پس عقلانیت یعنی شکوفایی بهینه همه توانش ها، یعنی «تجدد»! و ساکن ماندن و شکوفا نکردن ظرفیت ها، یعنی زیان دیدن. خداوند این همه استعداد را برای شکوفا نشدن در جهان نگذاشته است. خداوند جهان را عبث نیافریده است و اگر امروزمان با دیروز، یکسان باشد، یعنی خداوند «حرکت» و «زمان» را عبث آفریده است. پس اگر در دو روز، وضعیت علم و پیشرفت جهان یکسان بماند، به نظام خلقت زیان زده ایم. پس مدرنیزاسیون به معنای شکوفا کردن درست تمام استعدادهای تمام مخلوقات عالم، امری مقدس و دقیقاً عین «سنت» درست است. اگر جهان بر محور شکوفایی و تحقق بهترین شدنها، حرکت کند، قطعا تفاوتی بین زمان گذشته و حال به وجود خواهد آمد؛ این تفاوت مثل تفاوت های بدن یک فرد در کودکی و نوجوانی و جوانی است؛ نمی توان به کودکی کسی گفت دوران سنت و به نوجوانی وی گفت دوران گذار از سنت و جوانی او گفت دوران تجدد. همه اش تجددی در مجرای سنت شکوفایی است. پس سنت و تجدد درست یعنی «سنتِ تجدد». این «واو» بین دو لنگه تاریخ یا جغرافیا (سنت و مدرن) به ناحق، دعوا انداخته است.

۵. سنت و تجدد نادرست

اما همواره عوامل تولید «سنتِ تجدد»؛ یعنی خود انسان و پیامبران الهی، مورد تهدید شیطان های جنی و انسان های بد بوده اند و این دشمنی و تهدید و شکنجه و قتلها، قابل انکار نیست و حضرت عیسی و حضرت مهدی که خدا فرج هر دو را نزدیک فرماید، به سبب همین دشمنی ها غایب شده اند.

بنابراین، بسیاری از سنت های انسانی درست و الهی یا حذف شدند و یا تحریف شدند و به جای آنها سنت های انسانی نادرست و سنت های خرافی و شیطانی جایگزین شده اند.

تمثیل درباره سنت و تجدد درست و نادرست

مردمانی را در نظر بگیرید که به یک تفریحگاه بزرگ و زیبا و فوق العاده پیشرفته دعوت شده اند؛ ولی در ابتدا به کلاسی دعوت می شوند و به هر یک از آنها، رایانه ای پر از دانش و مجهز به کنترل برای استفاده از انواع امکانات پیشرفته آن تفرجگاه، داده می شود. ابتدا با کمک راهنما، چرخی در این بهشت واقعی می زنند و انواع امکانات و لذتها را می بینند. سپس به یک کلاس جهت یادگیری روش استفاده از امکانات دعوت می شوند. استاد شروع به آموزش روش استفاده از لپتاپ و به خدمت گرفتن بیشترین امکانات می کند. اما شیطان به دعوت شدگان می گوید که استاد شما را از لذت بردن در تفرجگاه منع کرده است و نمی خواهد به شما دانش بیاموزد. این لپتاپها هم در حقیقت یک جعبه جادویی است هیچ ارزشی ندارد و صرفاً برای سرگرم کردن شما است؛ تنها فایده آن این است که آن را بر سر این جادوگر بزنید. این افراد هم سطحی نگری کرده، رایانه را بر سر استاد می زنند و به خیال خود، مرد خرافی و مانع لذتهای بیشتر را می کشند.

آنگاه بزرگ این جمع می گوید: لپتاپها را روی هم بچینید این جعبه های جادو دست کسی نیفتد و صندلی من باشد. آنان راهنمایان دیگری که برای کمک آنان وارد می شوند و دستور روشن کردن لپتاپ ها را می دهند نیز به بهانه تخریب صندلی رئیس شان، می کشند. اما میزبان مهربان و دانای آنان، باز هم برای آنان راهنما فرستاد. اما آنان ۱۲۴۰۰۰ راهنمای متخصص و مهربانی که برای آموزش روش استفاده از پیشرفته ترین وسائل و بهترین لذتها در این تفرجگاه، به نزد آنان آمده بود را کشتند!

آنگاه بزرگ این جمع، خود را جانشین خداوند می داند و شروع به افسانه سرایی درباره لذت بردن از تفرجگاه می کند. او می گوید که خداوند شما را برای زندگی در این کلاس آفریده است و روزگار بهره مندی از امکانات تفریحگاه، پس از مرگ ما است! زیرا (درِ کلاس، قفل دیجیتال دارد) فقط مرده ما است که می تواند از این کلاس خارج شود! پس زنده باشید و به فکر خروج از کلاس نباشید! روز به روز وضع زندگی بدتر می شود و این مدعی جانشینی خدا، با برخی پیشنهادهای خوبی که مطرح می شود، به شدت مخالفت می کند و افراد را تنبیه می کند. سرانجام افراد بر ضد او می شورند و یک پله از صندلی اش را بر سرش خرد می کنند؛ او می بی هوش می شود و لپتاپ می شکند. مدتها می گذرد و تمام قدرت تفکر و دانش و تجربه افراد در این می گذرد که چطور باید از درهای هوشمند این کلاس خارج شوند.

در حالی که در این لپتاپ ها، روش استفاده از هواپیما و فضاپیمای آن تفریحگاه هم وجود دارد و افراد برای یادگیری استفاده از استثنائی ترین فناوری ها و راههای رفتن به آسمان به کلاس دعوت شده بودند، حالا حتی نمی توانند از کلاس خارج شوند و مثل یک زندانی هستند.

آنان تصمیم به شناخت راه خروج از کلاس و استفاده از لذت های تفریحگاه می گیرند. پس از مدتها، به این نتیجه می رسند که برای لذت بردن از زندگی، باید با زدن لپتاپها به شیشه های کلاس، آن را بشکنند. سپس با دانایی تمام، لپتاپها که کلید همه قفلها و کنترل استفاده از همه نعمتها بود را به عنوان تیشه به نرده های پنجره می کوبند تا کمی آن را کج کنند و بتوانند خارج شوند.

آنان نام دوران زندگی در کلاس را سنت می گذارند و نام دوران رهایی از این سنت را تجدد می گذارند! آنگاه یک اصل مسلم در تجدد این می شود که درها، محکمترین بخش دیوارند! و برای ورود و خروج از چیزها، باید شیشه آن را با لپتاپها شکست و از پنجره وارد شد.

این متجددین وقتی به فضای زیبا و بزرگ تفریحگاه با انواع امکانات تفریحی و خودروها و هواپیماها و فضاپیماها می روند، اصول مدرنیزاسیون را بر روی آن محیط اجرا می کنند؛ یعنی همه شیشه ها و در پنجره ها را با کمک لپتاپها می شکنند و خودروهای پیشرفته و هواپیما را محلی برای قایم باشک قرار می دهند و با یادآوری مکرر روزگار سخت سنتی در زندان کلاس، مطمئن می شوند که خیلی پیشرفت کرده اند.

می بینیم که اینها نه سنت شان سنت است نه تجددشان تجدد است. مدرنیزم واقعی برای انسان های داستان ما، به چه معنا است؟ به معنای یادگیری اطلاعات و روش های استفاده درست و پیشرفته از لپتاپ هایی بود که نه تنها با آن می توانند از کلاس خارج شوند و به تفرجگاه بروند، بلکه می توانند با سرعتی نزدیک به نور یا میلیونها برابر سرعت نور، به آسمانها نیز سفر کنند. چنین سفری در همان لپتاپهایی که از نظر سنتی ها جعبه جادو و از نظر متجددین، چکش به حساب می آمد نوشته است و در هنگام ظهور امام زمان و حضرت مسیح، خواهیم دید؛ خواهید دید.

جهانی که انقلاب ایران در آن رخ داد

حالا در جهانی تنفس می کنند که بردگی جنسی و قتل و تجاوز بیش از پیش شده است. جهانی که کرامت انسانی زن و حریم عفاف و حیای زن، برای فروش یک تکه اسباب بازی، هزینه تبلیغات می شود. بخشی از پیشرفته ترین تحقیقات شیمی و داروسازی و حتی پزشکی، در خدمت تولید ویروس ها و بیماریهای جدید و مواد مخدر شیمیایی و بمب های بیولوژیک بی صدا و تراریخت های کشنده و عقیم کننده و کنترل کننده مواد غذایی و پوشاک و مواد محصولات بهداشتی است. براستی راکفلر در پروژه یوژنیکس و بانک عظیم دانه های گیاهی به دنبال چیست؟

آلودگی امواج، آلودگی نوری، آلودگی صوتی، آلودگی پوشاک، آلودگی غذا، آلودگی آبها ارمغانی جز آلودگی روانی ندارند.

در این میان، عده ای فکر کردند که بهتر است به «سنت» یعنی همان کلاس برگردند که اگر آسایش شان کم بود، آرامش شان بیشتر بود. که اگر آزادی شان کم بود، امنیت شان بیشتر بود، که اگر آسمان نداشتند، دست کم هوای سالم داشتند که اگر غذاهای متنوع نداشتند، دست کم غذای سالم داشتند. و روزگار بدین گونه، در «دور باطل» سنت و مدرن، «تسلسل» می یابد.

اما امام خمینی و مردم ایران، مبارزه مثبت را انتخاب کرد، آنان به دنبال «سنت تجدد» بودند و لذا «سنت» و «تجدد» مثل دو تیغه قیچی به انقلاب اسلامی ایران حمله برده اند و می برند.

دو تیغه قیچی که هیچگاه همدیگر را نمی برند! آمریکا از آل سعود پول می گیرد و داعش را می سازد و داعش هم به اسرائیل حمله نمی کند. سنت و تجدد مستکبر، هر دو دشمن انقلاب اسلامی ایران هستند. البته، نگران نباشید، هیچ کاری نخواهند توانست کرد؛ چنان که چهل سال است نتوانسته اند. بلکه به کمک انقلاب اسلامی ایران، عراق و سوریه هم آزاد شد.

سنتی های شیطانی، دشمنی بزرگتر داشته است و مدرنیستهای شیطانی، دشمن بزرگتری بوده اند و بیشتر لگدپرانی کرده اند. پس دشمنی سنتی های مستکبر با انقلاب اسلامی ایران شدیدتر از دشمنی مدرنیست های مستکبر است اما مدرن های مستکبر دشمن بزرگتری برای شکوفایی انسانی و محیط زیست هستند.

الان بیشترین ظلمها از سوی مدرنیست های مستکبر است. در همان لپتاپها نوشته است که در آخر الزمان جهان پر از ظلم و جور خواهد شد و نام این دوره از تاریخ، «جاهلیت اخری» است. لنگه دیگر آن، جاهلیت اولی است که در زمان بعثت حضرت «محمد»، بیشتر در «محدوده حجاز» وجود داشت.

حتما راهی هست که انسان و جهان در همه ابعادشان، شکوفا شوند. به نظر شما راه شکوفا شدن همه استعدادهای جهان چیست؟ چه کسی می تواند جهان را سالم سازی و شکوفا کند؟

باید به لپتاپها پناه ببریم و به استادهایی که ویندوز آن را آموزش بدهند. آیا می توان با تیشه کردن لپتاپها، قفلهای هوشمند را باز کرد؟ آیا آزادی، به معنای رهایی از لپتاپها و یادگیری ویندوز تفریحگاه است؟ آزادی یعنی بال گذاشتن در آسمان و فتح فضا و فتح زمان. ما می توانیم از زمان به معنای کنونی آن، خارج بشویم و بر زمان بایستیم. باور کنیم که سرعت نور، سرعتی بالایی برای بشر نیست. در همان لپتاپ نوشته است که توان علمی بشر تا پیش از ظهور تنها در حد ۲ واحد از ۲۷ واحد دانش رسیده است. یعنی جهان در عصر ظهور حضرت مهدی و حضرت عیسی، شکوفایی حیرت آور و فوق تصوری خواهد یافت و مدرنیزم راستین معنا خواهد شد. در همان لپتاپها، مطالبی هم هست که نشان می دهد در آن هنگام، زمانی بیش از ۱۴ میلیارد سال نوری را می توان در یک بخشی از روز، با تفرج، سیر کرد! خداوند در همان لپتاپها گفته است که تمام آنچه در آسمانها و زمین است را برای «بهره برداری» شما و تسخیر شما آفریده ایم. اگر قرار باشد با سرعت نور حرکت کنیم، ۱۴ میلیارد سال نوری طول می کشد تا به دورترین کهکشان کشف شده امروزی برسیم! پس سرعت نور، سرعت فیزیک تراز جهان مدرن نخواهد بود؛ آن روز به این سرعت ها همانند تقابل سلاح هایی مثل «چوب و موشک» می خندیم.

مدرنیته عصر ظهور، فقط به معنای پیشرفت ۲۵ واحد از ۲۷ واحد علم علم نیست؛ بلکه به معنای پیشرفت ۲۵ واحد از ۲۷ واحد محبت و آرامش هم هست، به معنای چنین پیشرفتی در ارتباطات و انتقالات هم هست، به معنای چنین پیشرفتی در امور مادی و آسایش بدنی هم هست.

«سنت تجدد» یعنی نزدیک شدن فضای بهشت، به قوانین بهشت. ما باید در دل همین جهنم سنت و تجدد استکباری، بهشت را بسازیم! زیرا بهشت تجسم اعمال ما است نه تجسم اعمال خداوند! بهشت را ما می سازیم نه خداوند! یعنی ما دانش ساخت بهشت را کشف می کنیم، یعنی ما انگیزه آرامش بهشتی را تولید می کنیم، یعنی ما سامانه ارتباطی بهشت را فراهم می کنیم، یعنی ما فیزیک اجسام و مکانیک سیالات بهشت را کشف می کنیم. به خداوند سوگند! خداوند ما و این جهان را نیافریده است که جهان پر از ظلم باشد، که قوانین شکوفایی این جهان از چشم ما پوشیده بماند، که خلیفه خدا نعمتی جز کشته شدن به دست شیطان و یاران شیطان نداشته باشد! اوج سنت الهی، مدرنیزم الهی و شکوفایی همه پتانسیل های موجود در کل جهان آفرینش است؛ بهار آفرینش (ربیع الانام) یعنی این.

مدرنیزم الهی یعنی بتوانی سیاست را با اخلاق پیوند بزنی، یعنی بتوانی زن را به جای پیروی از ابلیس، الهام بخش فرشتگان بکنی، مدرنیته یعنی علوم تجربی را پاس بداری و به اوج برسانی؛ مدرنیزم الهی به اوج رساندن فردگرایی در تفرد عاشقانه است؛ مدرنیته یعنی لیبرالیزم به کمال برسد و حتی همه بتوانند دست در جیب یکدیگر بکنند و به هم لبخند بزنند. اینها در همان لپتاپ روایت شده است. مدرنیته یعنی بدون زور حکومت هم در وضعیت آنارشی نباشیم، مدرنیته یعنی دموکراسی به کمال برسد و رأی تک تک انسان ها، حتی نظر تک تک کودکان و حتی حیوانات و حتی گیاهان و آب و آسمان و حتی ذره ذره سنگ و خاک ها هم در سرنوشت خودشان موثر باشد. دموکراسی الهی یعنی حتی نظر مردگان هم ملاحظه بشود تا کسی بیاید که سبب رحمت و مغفرت بیشتر برای آنان باشد. مدرنیته یعنی حتی رای آیندگان هم قبل از آمدن شان، ملاحظه بشود و کسی رای بیاورد که حقوق آنان را بیشتر پاس می دارد؛ نه کسانی که ثالیدوماید به مادران باردار تجویز کردند و کودکان «باله»ای به دنیا آوردند. همان ها که اگر آیینه مرسدس شان یک میکرون انحراف داشته باشد، فراخوان جمع آوری همه مدلهای مرتبط را می دهند اما شرکت گروننتال شان بعد از نیم قرن حاضر شد از کودکان باله ای عذر خواهی کند! گروننتال هرگز کودکان این مدل را که بر اثر تجویز ثالیدوماید ناقص الخلقه شده بودند، جمع آوری و تعویض نکرد!

مدرنیزم الهی یعنی نگران «انسان فضایی» نباشیم، چشم به راه «فضای انسانی» باشیم و مسیر کهکشان ها، کوچه بازی های کودکان عصر ظهور باشد؛ این ها داستان علمی تخیلی نیست؛ در همان لپتاپها آمده است.

تجدد و شکوفایی یعنی امام علی فرمود به خدا قسم اگر تمام ثروت عالم را به من بدهند تا دانه گندمی را به ستم از مورچه ای بگیرم چنین نکنم! می فهمید! خلیفه خدا اوست نه وهابیت و داعش و خشونت.

مدرنیته یعنی نو شدن، یعنی شکوفایی همه استعدادهای همه موجودات عالم؛ یعنی همه طبیعت به تکامل برسند، مدرنیته یعنی بفهمی اگر بنده ای را ناراحت کنی و سپس همه دنیا را به او بدهی، کفاره این گناه نخواهد بود؛ همه دنیا را می دانید یعنی چه؟ از دل یک انسان کوچکتر است و از جبران دل شکستگی او حقیرتر. اینها حقیقت دارد، اینها در همان لپتاپها نوشته شده است. انسان گریه اش می گیرد که امروزه مدعیان مدرنیزم، از مدعیان سنت پول می گیرند و اسلحه به قاتلان کودکان در یمن و بحرین می فروشند. آیا این یعنی شکوفایی استعدادهای نهفته در عالم؟ رؤسای سازمان های جهانی، از مستکبرین سنتی، پول می گیرند و نام سران کودک کش را از لیست سیاه کودک کشی سازمان های جهانی حذف می کنند. این سنت و این مدرن، دو تیغه یک قیچی هستند برای بریدن گلوی «سنتِ تجدد» حقیقی.

شما! آری خود شما! اگر به دنبال شکوفایی انسان و جهان هستید، اگر می خواهید جهان را از ظلم نجات دهید، اگر می خواهید نه یکی دو برابر کل رشد علمی جهان، بلکه بیش از ده برابر کل رشد علمی جهان صنعتی شوید، اگر می خواهید جلوی کشتار کودکان را بگیرید، اگر می خواهید پای درس جبرئیل بنشینید، اگر می خواهید شاگردی حضرت عیسی و مهدی بکنید، اگر می خواهید قوانین فیزیک بهشت را کشف کنید، اگر می خواهید مواد مخدر و تجارت فحشا تمام شود، اگر می خواهید لیبرالیزم و آزادی به اوج حقیقی برسد، اگر می خواهید فردگرایی حقیقی را شکوفا کنید، اگر دوست دارید مسیر کهکشانها کوچه بازی کودکانتان باشد، اگر نمی خواهید هواپیماها و فضاپیماها را گوشه ای دنج برای قایم باشک بپندارید یا ابزاری برای بمباران هیروشیما و حلبچه و سردشت و یمن، اگر می خواهید اقتصاد ویروسی جهان را از همین لپتاپهای شکسته ریکاوری کنید، شما خودتان، «انقلاب» شده اید؛ «انقلاب اسلامی».

انقلابی که ۳۹ سال پیش در ایران رخ داد و مقدمه ظهور حضرت مهدی (عج) و حضرت عیسی است؛ مقدمه بهار کل تاریخ آفرینش و مقدمه مدرنیزم الهی. در همان لپتاپ عباراتی است که نشان می دهد انقلاب اسلامی ایران به ظهور حضرت مهدی و حضرت عیسی متصل خواهد شد و مدرنیته راستین شکل خواهد گرفت.

«استقلال» کشورها، ارزش دارد، وقتی که برای «آزادی» ما باشد و «آزادی» ارزش دارد وقتی که بتواند «جمهور» ما را به وضعیت شکوفایی و مدرنیته الهی برساند؛ این شعار انقلابیون ایران بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی! اسلام را یک دین خاص نپندارید، اسلام یک قانون عام برای سالم سازی عالم است که هر پیامبری در هر زمان و مکانی، سطحی از ان که مناسب آن شرایط بود، ارائه کرد. اسلام مال همه است. چه ما حق را یاری بکنیم و چه نکنیم، به خداوند سوگند که انقلاب اسلامی ایران، مسیح را از آسمان به همین زمین خواهد آورد؛ به زودی! ما مدرنیته اعجاب آوری را به جهان هدیه خواهیم کرد. انقلاب اسلامی که حالا در تمامت جهان دلباخته دارد، با مظلومیت و شرافتمندانه و مقتدرانه ادامه می دهد؛ اما اگر شما هم کمک کنید جهان زودتر شکوفا و عطر مسیح، زودتر جهان را پر می کند.

————————————————————

[۱]. متن سخنرانی ارائه شده در همایش «مرکز مطالعات بین المللی دیموره دلّا ساپینتزا» ایتالیا در روز ۲۱ بهمن۹۶.

[۲]. این بیان، ناقد نگاهی است که می گوید سنت چیزی است که منشأ آسمانی دارد و امور زمینی مقدس نیست؛ چنین ادعایی، باور فرقه اشعری است. اشاعره منشأ ارزش را قول خداوند می دانند؛ در حالی که منشأ ارزش، «مطابقت با واقع» است و قول خداوند «کاشف» از ارزش است. تفاوت فلسفه اخلاق اسلامی با اشعری در همین است. طبق فلسفه اخلاقی اسلام، نخست باید خدای مهربان را شناخت تا بتوان به سخن ایشان استناد کرد. پس رتبه ارزش های برآمده از شناخت انسانی، مقدم بر ارزش هایی است که پس از شناخت خداوند می توانیم با کمک راهنمایی خداوند به آن پی ببریم. هر چند که خود خداوند شناخت خودش را به ما می شناساند، اما اگر کسی نتواند این شناخت را به کمک عقل سالم خویش، بپذیرد، سنت الهی بی معنا می شود.

همچنین ببینید

ابرفقه

دید فلسفی، فقهی و ابرفقهی به تَک‌پند خدا؛ قیام و انقلاب

معمای پیچیده: اول عقل و قیام و سپس فکر ابرفقه نمی‌گوید «نخست اندیشه، سپس اقدام» …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *