دشمن اسلام در دوره نهال بودن دین: کفار
تا یک زمانی که جامعه اسلامی ضعیف بود، نگرانی اصلی نظام اسلامی، دشمنان آشکار یعنی کفار بود، اما با فتح مکه و روشن شدن مساله جانشینی در غدیر، دین اسلام به درخت کامل و تناوری تبدیل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً». مائده، ۳؛ بنابراین کفار دیگر یارای رویارویی مستقیم با اسلام کامل را نداشتند و جبهه کفر، از این حرکت مأیوس شد: «… الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ» مائده، ۳
دشمن اسلام پس از کمال دین؛ عدم خشیت از خدا و مواجهه شجاعانه با نفاق و نفوذ
پس اینک مشکل از چه ناحیه ای خواهد بود؟ این سوال بزرگی است که درباره آینده دشمن شناسی پس از معرفی «ولایت» و «امتداد رسول الله» در حکومت اسلامی مطرح می شود. مسلماً در این جا نوبت به جنگ غیر رودررو می رسد. یعنی دشمن با توجه به«عدم خشیت برخی از افراد جامعه اسلامی از خداوند» و مواجهه شجاعانه با افراد نفوذی و منافق متصل به خارج از نظام اسلامی، در پی تحقق خواسته های خود است. بنابراین منطقی است که خداوند بفرماید که از کافر [و دنباله های داخلی] آنان نترسید و از من بترسید و شجاعانه در برابر جریان نفاق و نفوذ، موضعگیری کنید: «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ». مائده ۳
پس از شکست نسبی حرکت پیامبر (ص) به دلیل عدم خشیت جامعه مسلمانن از خداوند و مقاومت در برابر جریان مناق و نفوذی، بار دیگر جریان اسلام ناب در ایران سر برآورد. انقلاب اسلامی ایران نیز در ابتدا نگرانی اصلی اش، دشمنی و دشمن آشکار بود که هشت سال دفاع مقدس سبب رفع نسبی نگرانی از دشمن و دشمنی آشکار شد و آنان مأیوس شدند. این یأس هنگامی کامل شد که آیت الله خامنه ای به ولایت امر و امامت امت رسید.
از آنجا به بعد، تمرکز دشمن بر روی جریان نفاق و نفوذ تشدید شد. امام خامنه ای به این جنگ ناپیدا که با محوریت عناصر منافق و نفوذی، دنبال می شد، و دوره آن به صورت مشخص، به بعد از پایان جنگ برمی گردد اشاره کرده اند.[۱]
ما این مسأله را تحت عنوان ترور «ترور تشخیص (حوزه حواس)، ترور شخصیت (حوزه قلب)، ترور شاخص ها (حوزه فکر) و ترور تشخص (حوزه رهبری و نهادها) به صورت مفصل بررسی کرده ایم.
وجوب شرعی دشمن و دشمنی شناسی و نفاق و منافقی و منافق و نفوذی شناسی
با توجه به این که دشمن اصلی پس از زمان یأس کفار از دشمنی مستقمیم، منافقین و نفوذی ها هستند، آیا شناخت منافقین و نفوذی ها، شرعاً و عقلاً واجب هست یا نه؟ یعنی آیا کسانی که منافقین را نشناسند و در این راه به صورت ویژه تلاش نکنند، جاهل یا فاسق هستند؟
آ. حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ ب. تهدید اصلی نظام، جریان نفوذ و نفاق است؛[۲]
نتیجه
- شناخت جرین نفاق و نفوذی ها و مقابله با آنان، از اوجب واجبات است.
- شبکه مفهومی نفاق و نقوذ باید شبکه مفهومی اصلی و پربسامد در ادبیات اهل خشیت باشد؛
- هدف این شبکه مفهومی، شناسایی و شناساندن نفاق، منافقی و منافق است.
سوال خشیت سنج در شرایط یأس کفار از جنگ رودررو
با توجه به این که: سومین شبکه گفتاری و مفهومی دین از نظر اهمیت، شبکه مفهومی نفاق است و قرآن و روایات اقدام به معرفی علائمی برای شناخت نفاق و منافقین کرده اند. وظیفه شرعی هر کس نیز، شناخت خط اصلی دشمنی کنونی (نفاق و نفوذ) و آنگاه معرفی منافق و نفوذی و جریان وی می باشد. بنابراین نمی توان به جای خشیت از خداوند، خشیت از ملامتگران داشت (و لا یخافون لومه لائم) و در شناخت و معرفی منافقین کوتاهی کرد.
اینک سوال: آیا شما می توانید برجسته ترین کسی که در طول سالیان پس از جنگ، خود را رفیق ولایت و مطیع وی معرفی کرده است و در عین حال گرانیگاه بزرگترین ظلم به نظام در سال ۸۸ بوده است را نام ببرید؟ آیا شما کسی را یافته اید که بیش از جناب حجت الاسلام ایکس، علائم نفاق و خیانت را از خود بروز داده باشد؟
بی شک منافق اکبر، وجود خارجی داشته است و علائم نفاق زیادی از خود بروز داده است و بی شک شناخت و معرفی غیر مستقیم یا مستقیم وی (بسته به شرایط) نیازمند دانایی و خشیت و شجاعت در برابر ملامت ملامتگران (تندرو خواندن) است.
پس اگر کسی بخواهد تکمیل کننده جورچین «ارتداد از دین: ولایت» نباشد (مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ) و در تراز قوم موعود باشد (فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ؛ مائده، ۵۴)
باید شبک گفتاری نفاق و نفوذ را در تبعیت از قرآ«، زنده بدارد، منافقی و منافق شناسی بکند و مردم را نیز بر همین ادبیات و بر نفوذی شناسی منافق را به صورت مشخص می شناسیم و تلاش کرده ایم که هم ادبیات نفاق و نفوذ را زنده نگه داریم و منافقین را با ارائه علائمی که مردم هم بتوانند بشناسند و از دشمنی آنان با خداوند در امان باشند، معرفی کنیم، یا جزئی از جورچین دشمن بوده ایم. آن هم در این پیچ مهم تاریخی و لیله القدر تاریخ.
نگاهی به بسامد ویژه تکرار مفاهیمی مانند نفوذ در کلام رهبری نشان دهنده توجه ایشان به حفظ شبکه گفتاری و معرفی جریان یاد شده با توجه به علائم نفوذ و خیانت و نفاق است. رهبری در ماجرای «دنیای مذاکره یا دنیای موشک» صراحتاً این سخن را محصول ناآگاهی یا خیانت نامیدند، روشن است که این سخن هنگامی برآمده از ناآگاهی است که گوینده آن سفیه باشد، یا دست کم مفسر قرآن نباشد، یا دست کمتر، دهها سال به قول خودشان رکن نظام نبوده باشند. وگرنه منطقی ترین حالت آن است که اهل خیانت بوده باشد. خیانت!
—————————————————————————
[۱]. نائب امام زمان عج، ۲۴ آذر ۸۷: “انحراف در هدفها، در آرمانها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزى است که ما در طول این سالهاى طولانی، بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام، درگیرش بودیم.
[۲]. تکمیل کننده جورچین جریان نفاق و برانداز، افراد فاقد شجاعت کافی در برابر ملامت و تخریب منافقین (با اتهام تندوری) هستند. افرادی که نصاب خشیت از خداوند برای تبدیل شدن به یک مجاهده ملامت ستیز (و لا یخافون لومه لائم) را ندارند و نفوذی های داخلی دشمن آنان را ملامت نمی کند.