امیرکاوی زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام

بر اساس پردازه دقیق انسان شناسی، جامعه شناسی و جهان شناسی، انسان، جامعه و جهان، دارای پنج لایه عقل، فکر، قلب، حس و عضو است. رابطه بین این لایه ها، رابطه امام و مأمومی است؛ یعنی عقل امام فکر است، فکر امام قلب است، قلب امام حس است و حس امام عضو.

زیارت چیست؟ برقراری ارتباط برای رسیدن به مطلوب

انسان و تک تک آفریده های جهان، در هیچ یک از این پنج لایه «عقل، فکر، قلب، حس و عضو»، خودکفا نیستند و نیازمند دریافت عناصر تکامل بخش از بیرون می باشند. یعنی جهان به گونه ای آفریده شده است که تمام مخلوقات در تأثیر و تأثر از همدیگر هستند و همگی یک نظام واحد را تشکیل می دهند.

انواع زیارت

پس هر آفریده ای به گونه ای خلق شده است که تکاملش در گروه ارتباطی ویژه با دیگر آفریده ها است و هر لایه از هویت هر آفریده ای نیز دارای همین وضعیت است.

برای مثال، عضوهای بدن انسان، هنگامی که تشنه شوند، آیا می توانند در رفع تشنگی شان، خودکفا و بی نیاز از بیرون باشند؟ هنگامی که بدن و عضوها و سلول های بدن گرسنه بشوند، آیا بدن به صورت خودکفا می تواند گرسنگی را برطرف کند؟ هنگامی که گیاهی تشنه باشد یا حتی هنگامی که گوشی شما گرسنه برق باشد، برای رفع نیاز شان، باید با به نحو خاص و با آداب و شرایط خاصی، با چیزی که تشنگی و گرسنگی و شارژشان را تأمین می کند، ارتباط بگیرند. اگر گوشی و گیاهی، شعار «لیبرالیزم» و «ایندیویژوالیزم»، سر دهند، معنایش نفی آداب ارتباط درست، با لیبرالیزم و نفی اصل ارتباط، با ایندیویژوالیزم است! یعنی مرگ تدریجی! راه حیات گیاه و گوشی، ارتباط آن دو، با آداب خاص، با منبع تأمین کننده نیازهای شان است. به این ارتباط «زیارت» می گوییم. علاوه بر زیارت عضوی، زیارتهای حسی، قلبی، فکری و عقلی نیز داریم.

پس هر گاه فقط جسم کسی در کنار دیگری باشد، زیارت جسمی رخ داده است؛ مثل هنگامی که زائر، بی هوش یا خواب باشد و یا آن قدر حواسش مشغول چیز دیگری باشد که حضور مَزور (فردی که زییارت می شود) احساس نکند.

زیارت حسی: هر گاه فقط اطلاعاتی بین دو نفر مبادله شود، اما این دو نفر در کنار هم نباشند و ارتباط قلبی و فکری خاصی نیز حاصل نشود، این زیارت، زیارت حسی است؛ مثل دریافت پیامک یا نامه یا پیام صوتی.

اما اگر فردی در کنار ما باشد و ما وی را با دست یا چشم یا گوش حس کنیم، در این حال زیارت عضوی و حسی رخ داده است.

هر گاه بین دل ما و کسی ارتباطی برقرار شود، و حبّ و بغض ما تحریک شود؛ مثلا مشتاق یا دلتنگ کسی شویم، در این حال او را زیارت قلبی کرده ایم. اگر این زیارت قلبی از طریق دریافت پیامی باشد، زیارت حسی و قلبی است و اگر خود فرد هم حضور داشته باشد، زیارت عضوی، حسی و قلبی انجام شده است.

هر گاه بین فکر ما با کسی ارتباط برقرار شود، به گونه ای که فکر ما بتواند در راه رسیدن به مطلوب، رشد کند، آن فرد را زیارت فکری کرده ایم. این زیارت می تواند همراه با زیارت قلبی، حسی و عضوی نیز باشد؛ اما قاعدتاً این زیارت باید با زیارت حسی همراه باشد.

اما گاهی انسانیت و گوهر وجود ما یعنی «عقل» ما، کسی را زیارت می کند؛ این زیارت هنگامی رخ می دهد که ما بتوانیم بر انسانیت و گوهر وجود کسی بیفزاییم. یکی از مصادیق زیارت عقلی صرف (بدون تحقق سایر زیارتها) که می تواند از سوی انسان هایی مانند ما رخ بدهد، آن است که با اخلاص، از خداوند برای او سعادت (افزایش گوهر وجودی و عقل) طلب کنیم؛ این گونه زیارت معمولا از سوی انسان های شریف تر در حق امثال ما رخ می دهد. اما زیارت عقلی که همراه با سایر زیارت ها باشد، ساده ترین و در دسترس ترین زیارت عقلی است.

هنگامی که شما به دیدن یک نفر می روید، اگر این زیارت به سبب گرسنگی گوهری شما باشد، هم شما افزایش عقلی می یابید و هم آن فرد.

در مثالی می توان گفت که گاهی بدنه خودرو نیازمند چرخ است، گاهی سامانه ارتباطی یا انتقالی نیرو، مانند ترمز یا سامانه عیب یاب دهنده یا پیام گیرنده خودرو دارای نیازی است (حس)؛ گاهی خودرو نیازمند سوخت برای تأمین انرژی (قلب) است؛ گاهی خودرو نیازمند دستگاه مسیریاب و نور کافی برای حرکت است (فکر)؛ اما گاهی خود راننده خودرو (که نقش عقل در انسان را ادا می کند) نیازمند به چیزی است. این نیاز را نمی توان با چرخ خودرو یا بهبود سامانه انتقال پیام یا بنزین یا دستگاه راهیاب و نور چراغ، برطرف کرد. این نیاز را باید با برقراری ارتباط خاصی بین انسان و آنچه تأمین کننده نیاز وی است، برطرف کرد.

وقتی انسانیت انسان گرسنه بشود، نه ارتباط با آب و غذا (عضو) کافی است، نه در دسترس بودن راههای انتقالی و ارتباطی (حس)، نه منابع تأمین کننده هیجان (قلب) نه منابع تأمین کننده دانایی. راه برطرف کردن این گرسنگی دریافت انسانیت است. یعنی کسی می تواند گرسنگی و تشنگی انسانی تو را بر طرف کند که داری انسانیت باشد.

تغذیه از انسانیت دیگران، تنها تغذیه ای است که همواره سبب افزایش انسانیت دیگران نیز می شود. یعنی دو منبع نیرو داریم، هر دو به هم متصل می شوند و بدون این که از یکی کاسته شود، بر نیروی هر دو افزوده می شود. در این جا هیچ قانون فیزیکی نمی تواند پدیده را تبیین کند؛ زیرا بدون کاستی در ماده، مقدار کل نیرو در جهان آفرینش افزایش می یابد.

بر اساس روایات، هنگامی که دو نفر انسان محرم، با یکدیگر دست می دهند، خداوند نیز دست خود را در میان دست آنان قرار می دهد و البته با کسی دست می دهد که طرف مقابل خود را بیشتر دوست داشته باشد.

دست خداوند سبب ابداع نیرو می شود. هر گاه دلمان برای خداوند تنگ شد و خواستیم با خداوند دست بدهیم، در جستجوی زیارت مؤمنی باشیم تا مشتاقانه با او دست بدهیم؛ او می تواند همسر ما یا پدر و مادر یا فرزند و خویشان یا همسایگان یا همکارمان باشد. این زیارت حتی می تواند با برخی از سنگها (حجر الاسود، انگشتر عقیق یا برخی گیاهان نیز انجام شود. البته مراقب باشیم که اگر این ارتباط براساس ضوابط تعیین شده از سوی خداوند انجام نگیرد، ممکن است به جای دست خدا، دست شیطان به میان دست ما بیاید.

اگر نیاز به آب و غذا و ارتباط، یک نیاز عضوی و حسی است و زیارت چیزهای هیجان پرور و شادی بخش، یک نیاز قلبی است و نیاز به زیارت کتاب خوب، یک نیاز فکری است، نیاز به زیارت «انسان خوب» یا هر موجود خوبی به ویژه خداوند، یک نیاز «انسانی» است که گوهر هویت ما را تغذیه می کند و هر کس بی پاسخ بگذارد بی تردید دچار مرگ انسانیت می شود. به دست کردن انگشتر عقیق یا ارتباط درست با طبیعت می تواند زیارت باشد.

آداب زیارت

آیا ارتباط با خداوند هیچ آدابی ندارد و از نظر شکلی، یک پدیده لیبرال و آزاد است؟ با توجه به این که بهترین زیارت، زیارت جامع همه لایه های هویت انسان است؛ بی تردید راهی هست که با کمک آن بتوان همه لایه های هویت خود را در ارتباط با خداوند، به بهره مندی از این زیارت رساند. هم عضو ما به حق خود برسد، هم حس ما، هم قلب ما، هم فکر ما و هم گوهر وجود ما. چنین ارتباطی سبب بهره همه لایه ها و لذا دوام آن می شود؛ نام این ارتباط را نماز می گذاریم؛ ابتدا وضو می گیریم، لباس پاک می پوشیم، لباسی که با پول حلال تهیه شده است و غصبی نیست، مکانی پاکی بر می گزینیم و بهترین زمانی که سبب دریافت کمال بیشینه می شود. آنگاه با کلمات و حرکات خاصی که بهره زیارت هر لایه از هویت ما را به آن برساند، رو به قلبه به نماز می ایستیم و بهترین شکل نماز هم نماز جماعت است که تعداد زیادی انسان، ابتدا به زیارت هم می آیند، همدیگر را از نظر انسانی تغذیه می کنند و سپس مثل یک تیم هماهنگ و قدرتمند، به جنگ شیطان می روند و در محضر خداوند به گفتگو بر می خیزند. در روایات اسلامی آمده است که اگر تعداد نمازگزاران به ده نفر برسد، اساساً امکان محاسبه میزان ثواب و اثرات مثبت آن وجود ندارد؛ لکن نکته مهم آن است که نماز هنگامی پذیرفته می شود که انسان امام حق را برگزیده باشد و سوار قطاری باشد که او امام و راننده قطار، قطار را به سمت مقصد می برد نه در جهتی دیگر و این نکته بسیار حیاتی است.

یعنی ما یک زیارت حیاتی داریم و آن زیارت با امام حق است. اگر ین زیارت رخ بدهد، سایر زیارت ها هم مؤثر و در مسیر سعادت است.

زیارت امام مانند زیارت حضرت عیسی (ع) یا حضرت محمد و به ویژه شناخت و زیارت امام دوازدهم، زیارتی حیاتی است؛ به شرط آنکه ما او را به عنوان امام زیارت کنیم، نه اینکه فقط بیماری مان را برای شفا نزد وی ببریم. در این حال، ما او را در حد یک طبیب تنزل داده ایم و روشن است که آمادگی دریافت حیات انسانی از وی نداریم و فقط سلامت جسم را از وی می جوییم.

توجه به اهمیت زیارت عقلی سبب می شود که هر کسی را که تنها، زیارت عضوی و حسی یا حتی قلبی و فکری با پیامبر (ص) داشت، او را از اصحاب پیامبر (ص) و دارای مقام ویژه ندانیم. در عین حال کسی را که در زندگی اش، پیرو سبک زندگی پیامبر است، او را از پیامبر بدانیم:«فَمَن تَبِعَنی فَإنّه مِنّی» ابراهیم، ۳۶. مانند اویس قرنی. او از یمن به شوق دیدار پیامبر تا مدینه آمد. اما متوجه شد که پیامبر از مدینه بیرون رفته است و باید قدری صبر کند. اما اویس به مادر پیرش قول داده بود که زود برگردد، لذا به سرعت برگشت. ولی هنگامی که پیامبر به مدینه آمد، گفت که بوی اویس را احساس می کنم.

زیارت در مسیحیت کنونی و اسلام

یکی از علل قدرت گرفتن مدرنیزم و سیتنیزیم بیرحم و خشن در غرب، عدم پویایی لازم در مسیحیت است و یکی از علل کاهش پویایی مسیحیت، کاهش ارزش زیارت است و یکی از دلایل مهم کاهش زیارت، غصب بیت المقدس به عنوان زیارتگاه راستین حضرت عیسی علیه اسلام است.

اما اگر شما نگاهی به اسلام ناب شیعی بکنید، می بینید که بیشترین ثواب برای زیارت و به ویژه زیارت امام حسین (ع) قرار داده شده است. به نحوی که عشق به زیارت امام حسین در دل هر شیعه ای شعله می کشد. شیعیان در عصر ارتباطات، هرگز زیارت مجازی (حسی) را با زیارت جامع عوض نمی کنند، در انجام زیارت جامع نیز، هرگز زیارت با پای پیاده را با زیارت با هواپیما یا خودرو عوض نمی کنند. آری اگر هدف از زیارت رساندن بدن مان به جایی باشد، تفاوتی ندارد که پیاده برویم یا با هواپیما. اما اگر هدف بهره مندی عقل، فکر، قلب و حس هم باشد، زیارت پیاده سبب می شود که در خلال همین پیاده روی عاشقانه، هم عقل شان، هم فکرشان و هم قلب شان و هم حس و ارتباط شان و هم اعضای بدن شان به آمادگی مطلوب برای زیارت می رسد.

هر ساله دهها میلیون نفر به زیارت امام حسین در کربلا می روند، این عدد فقط برای زیارت اربعین به نزدیک به ۲۰ میلیون نفر می رسد که مسافت تقریباً ۹۰ کیلومتری را به صورت پیاده طی می کنند؛ و تمام نیازمندی های این ۲۰ میلیون نفر را خود مردم به صورت داوطلبانه تأمین می کنند، شاهانه ترین غذا و میوه و سالاد و نوشیدنی و مسکن را برای آنان تأمین می کنند. این حرکت مثل یک معجزه عظیم و عجیب است.

همین زیارت اربعین بود و عشق به امام حسین بود که عراق را از دست داعش نشان داد، همین زیارت عاشورا بود که حزب الله لبنان و ایران را به دفاع از حرم حضرت زینب در سوریه برد و سوریه را از داعش نجات داد و در واقع کمک بسیار بزرگی به اروپا کرد. اگر داعش در منطقه پهناور سوریه و عراق و اردن و فلسطین و لبنان حاکم می شد، به سرعت اروپا را شدیدا ناامن می کرد؛ اروپایی که روحیه سلحشوری و مقاومت مردمی در آن وجود ندارد و در جنگ شهری، خیلی زود تسلیم می شد.

در پایان همگی را به زًیارتً دست جمعی با این دو جمله دعوت می کنم: سلام خداوند بر حضرت عیسی (ع) و سلام خداوند بر حضرت مهدی (عج).

سخنرانی ارائه شده در همایش «زیارت در اسلام و مسیحیت» در رم در آذرماه ۹۷

همچنین ببینید

ابرفقه

دید فلسفی، فقهی و ابرفقهی به تَک‌پند خدا؛ قیام و انقلاب

معمای پیچیده: اول عقل و قیام و سپس فکر ابرفقه نمی‌گوید «نخست اندیشه، سپس اقدام» …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *