آیا می توان کسی را که در جلوی دوربین می گوید «آب چشمه حضرت زهرا را که نمی شود نخورد» و شروع به خوردن دو جرعه از آن آب می کند، اهل نجات دانست؟ به نظر می رسد که معیار، عمل افراد در «حال» است و به فرض حقیقت داشتن آن احساس، سنت الهی حبط عمل وجود دارد که ظاهراً یکی از موارد تحقق این سنت، بالا بردن صدا بر ولیّ امر است؛ همان نامه جاهرانه![۱]
مؤمنِ کافرِ منافق در قرآن
مؤمن یعنی کسی که ایمنی می جوید؛ برخی از حق ایمنی می جویند (یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِی وَ ما أُنْزِلَ إِلَیه؛ مائده، ۸۱) یا از باطل (یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ؛ نساء ۵۱. از میانی کسانی که به باطل ایمان می آورند، برخی به خودشان ایمان می آورند (اگوئیست: أَ رَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه؛ فرقان، ۴۳). این دسته، هر جا منافع خود را بیابند، آن را می جویند. خواسته آنان از نظر «زمانی» و از نظر «موردی»، گاهی با دستور خداوند سازگار است و گاهی با آن ستیزار است.
آ. تبعیض زمان- مکانی در ایمان به حق؛ گاهی مؤمن گاهی کافر
لذا از نظر زمانی، گاهی از حق ایمنی می جویند، و گاهی از باطل؛ اما گزینش نهایی آنان، باطل است: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کفْراً لَمْ یکنِ اللَّهُ لِیغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیهْدِیهُمْ سَبیلاً». نساء، ۱۳۷. برخی هنگامی که در یک مکانی هستند، حقیقتاً با نهایت اخلاص در حد مقام مخلصین، به هر چه که ایمنی بخش آنان است، ایمان می آورند؛ چه آن چیز حق باشد و چه باطل. اما هنگامی که در مکان دیگری باشند، به همان چیز قبلی کفر می ورزند: «وَ إِذا غَشِیهُمْ مَوْجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما یجْحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ کلُّ خَتَّارٍ کفُور». لقمان، ۳۲.
ب. تبعیض اجزائی در ایمان به حق
در این وضعیت، افرادی که به خود یا باطل ایمان دارند، به بخشی از دین ایمان دارند و به بخشی از آن ایمان ندارند. اینان چه کسانی هستند؟ در تقسیم بندی دینی، حقیقتاً کافر هستند: «یقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعْضٍ … أُوْلَئک هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنَا لِلْکافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا» نساء، ۱۵۰ و ۱۵۱.[۲]
بنابراین ممکن است که کسی حقیقتاً خداوند را به یکتایی بشناسد و حقیقتاً بداند که هیچ حول و قوه ای جز حول و قوه خداوند وجود ندارد، و گاهی با نهایت اخلاص، از او ایمنی بجوید (ایمان بیاورد) اما در عین حال، به سبب خودمحوری و استکبار، با خداوند دشمنی کند، چنان که از فرعون نقل شده است.[۳]
خلاصه، دین داری در شرایطی که دین به نفع کسی است، معیار ارزیابی دیندار بودن وی نیست، مهم آن است که در سختی ها یا در آسایش، آنجا که برای دینداری باید خودشکنی کرد، دینداری ورزد. برخی در سختی ها هم مقاومند، اما در آسایش می بازند؛ چنان که برخی از انقلابی های صدر اسلام و اکنون، در سختی ها و شمشیر زدن و زندان رفتن سرسخت بوده اند، اما در آسایش، استکبار شان در برابر ولیّ امر الهی، هویدا شد.
اکنون می توان گفت که کسی مثل هاشمی رفسنجانی که بنا نظر بسیاری از مردم و کارشناسان، محور کودتای ۸۸ بر ضد ولیّ امر و مردم بود، آیا به سبب این که گفته است: «آب چشمه حضرت زهرا را که نمی شود نخورد» اهل بهشت است؟ این به «اثر داشتن آب چشمه حضرت زهرا» اشاره دارد و دلالتی بر مودت (محبت همراه با تبعیت) نامبرده نسبت به حضرت زهرا (س) ندارد. حتی اگر مودت هم بود، این مودت، با توجه به برخی مواضع وی، می توان حمل بر تبعیض در مودت کرد. به فرض که این تبعیض را تبعیض اجزایی در آن موقع ندانیم، می تواند تبعیض ازمانی باشد. زیرا نمی توان آنچه که بر طبق نظر بسیاری، گرانیگاه وی در کودتای ۸۸ بر ضد نظام اسلامی است را نادیده گرفت و خون های به ناحق ریخته از فرزندان زهرا را ندید، تخریب آبرو و کارامدی نظام را نادیده گرفت و دعوت وی به خوردن از آب چشمه حضرت زهرا را دلیل بهشتی شدن وی دانست. چنین نگاهی اگر گریه های از سوز دل فرعون و گونه بر خاک نهاده وی را می دیدند، سند شش دانگ بهشت را برایش می نوشتند. برای روشن تر شدن مساله، به سخنانی از حضرات معصومین (ع) اشاره می شود:
نفاق، با ظاهر محبت و بلکه مودت اهل بیت
«عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ: «إِنَ مِمَّنْ ینْتَحِلُ هذَا الْأَمْرَ لَیکذِبُ حَتّی إِنَّ الشَّیطَانَ لَیحْتَاجُ إِلی کذِبِهِ ».[۴] همانا از آنان که خود را به این امر می بندند، بی تردید دست به دروغ پردازی می کنند تا جایی که براستی شیطان نیازمند به دروغ پردازی وی می شود.
آیا فتنه ۸۸، نیاز دشمن به منافقین داخلی نبود؟[۵] کسانی که به ظاهر شیعه حضرت زهرا بودند، گرانیگاه داخلی این کودتا نبودند؟ بسیاری از کارشناسان و مردم بر آنند که هاشمی ستون خیمه این کودتا بود و محرومیت وی از نماز جمعه و برخی از سخنان رهبری و مواضع همسر وی و برخی از فرزندان وی و نیز مواضع چند پهلوی وی هم مؤید این امر است. سران این فتنه ظلم بزرگی به نظام کردند، ظلمی که نابخشودنی است.[۶] حقیقت این است که آنان زورشان به براندازی نظام ولایی نرسید[۷] وگرنه هر چه داشتند خرج کردند.[۸]
«حَمْدَوَیهِ، قَالَ حَدَّثَنَا یعْقُوبُ بْنُ یزِیدَ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ الْکرْخِی، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَ مِمَّنْ ینْتَحِلُ هَذَا الْأَمْرَ لَمَنْ هُوَ شَرٌّ مِنَ الْیهُودِ وَ النَّصَارَی وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِینَ أَشْرَکوا».[۹] همانا برخی از کسانی که خود را به این امر (…) می بندند، بی تردید کسانی هستند که بدتر از یهود و نصاری و زرتشتی و کسانی که شرک ورزیده اند، می باشند.
ابرنفاق، عاملی برا اختفاق نفاق از چشم نفاق شناسان
«وَ فِی صِفَاتِ الشِّیعَهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ (عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ) عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْخَزَّازِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یقُولُ إِنَ مِمَّنْ ینْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیتِ، مَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَهً عَلَی شِیعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ- فَقُلْتُ بِمَا ذَا قَالَ بِمُوَالاهِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاهِ أَوْلِیائِنَا إِنَّهُ إِذَا کانَ کذَلِک اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ یعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ».[۱۰] همانا برخی از کسانی که خود را به مودت ما اهل بیت می بندند، کسانی هستند که فتنه آنان برشیعیان ما شدیدتر از دجال است. پس گفتم چگونه؟ فرمود با دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستان ما؛ براستی هر گاه چنین شود، حق و باطل به هم در می آمیزد و امر حقیقی مشتبه می شود آنگاه راهی برای شناخت مؤمن از منافق نیست! این نکته بسیار دقیق و مهمی است که برخی به قدری پیچیده نفاق می ورزند که تشخیص آنان برای کسانی که علائم منافق را می دانند نیز دشوار می شود.
—————————————————
[۱]. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ» حجرات، ۲. ای کسانی که ایمان آوردید! صداهای تان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او آشکار سخن مگویید چنان که با یکدیگر آشکار سخن میگویید مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد.
[۲]. علاوه بر ادعای ایمان آنان به بخشی از دین، خداوند نیز این نسبت را به آنان داده است: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْض» بقره، ۸۵. یعنی اینان حقیقتاً به بخشی از دین ایمنی می جویند نه این که اسلام ظاهری به آن بخش از دین داشته باشند؛ یعنی سخن از «نُسلم ببعض و نکفر ببعض» باشد.
[۳]. «غَارَ النِّیلُ عَلَی عَهْدِ فِرْعَوْنَ فَأَتَاهُ أَهْلُ مَمْلَکَتِهِ فَقَالُوا … لَئِنْ لَمْ تُجْرِ لَنَا النِّیلَ لَنَتَّخِذَنَّ إِلَهاً غَیْرَکَ … اللَّهُمَّ إِنِّی خَرَجْتُ إِلَیْکَ خُرُوجَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ إِلَی سَیِّدِهِ وَ إِنِّی أَعْلَمُ أَنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَقْدِرُ عَلَی إِجْرَائِهِ أَحَدٌ غَیْرُکَ فَأَجْرِهِ قَالَ فَجَرَی النِّیلُ جَرْیاً لَمْ یَجْرِ مِثْلَهُ فَأَتَاهُمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنِّی قَدْ أَجْرَیْتُ لَکُمُ النِّیلَ فَخَرُّوا لَهُ سُجَّداً». ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرائع، قم: کتاب فروشی داوری، اول، ۱۳۸۵ش؛ علل الشرائع، ج۱، ص ۵۸. نیل خشکید و مردم از فرعون آب خواستند و گفتند اگر نتوانی، معبود دیگری می گزینیم. او دور از چشم مردم، گونه بر خاک نهاد و ذلیلانه دعا کرد و نیل پر آب شد و به مردم گفت که من نیل را پر آب کردم. البته این استجابت الهی، اغراء به جهل نبود، زیرا آنان اگر از فرعون رو می گرداندند، به خدا روی نمی آوردند و مصالح بیشتری را از دست می دادند (لنتخذن الهاً غیرک). در ضمن حجت بر آنان تمام شده بود و جاهل به حق نبودند و چون خودشان می خواستند گمراه باشند، خداوند نیز هم فرعون و هم مردم را در باطل یاری کرد: «کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً» اسراء ۲۰.
[۴]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، قم: دارالحدیث، اول، ق۱۴۲۹. ج۱۵، ص۵۷۵.
[۵]. امام خامنه ای در ۸ شهریور ۸۹: «اینها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبههبندی کردهاند و یک جبههای تشکیل دادهاند.» همین مساله در ۸ دیماه ۱۳۸۹.
[۶]. امام خامنه ای در ۸ خرداد ۱۳۹۰: «گناه بزرگ فتنهگران در سال ۸۸ … قابل اغماض هم نیست؛ آثار آن هم همچنان در جامعه ما موجود است. … خدای متعال از اینگونه گناهان بزرگ نمی گذرد. امام (رضوان الله تعالی علیه) در چند مورد از مسائل اجتماعی و گناهان اجتماعی و تخلفات سیاسی و اینجوری، همین تعبیر را داشتند: این گناهی است که خدای متعال از آن نخواهد گذشت، چون توبهاش آسان نیست. … لذا خدا از این گناهان نمی گذرد. حساسیت موضع من و شما از این جهت است.»
[۷]. امام خامنه ای در ۱۲ مرداد ۱۳۸۸: «آن کسانی که می خواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند».
[۸]. امام خامنه ای در ۳۰ خرداد ۹۲: «البته در سال ۸۸ بعضی خطای بزرگی را مرتکب شدند، کشور را در لبه یک چنین پرتگاهی قرار دادند، یک مشکل این چنینی را برای کشور تدارک دیدند؛ اما بحمدالله خدای متعال کمک کرد، ملت توانست از این مشکل عبور کند».
[۹]. کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی؛ إختیار معرفه الرجال، مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، اول، ۱۴۰۹ ق. النص، ص۲۹۷.
[۱۰]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، اول، ۱۴۰۹ ق. ج۱۶، ص۱۷۹.