خطر پیمانکاری سیاسی؛ وحدت اعداد با «+»، وحدت افراد، با «تقوا»

fahvjعده ای از دوستان مؤمن، هنگامی که موسم انتخابات می شود، به فکر «وحدت» می افتند و چون ظرفیت مدیریت «وحدت حقیقی» ندارند، به «وحدت عدد»ی روی می آورند.

تجربه وحدت ریاضی «هفت+ هشت» و «جبهه متحد اصولگرایی» و از بین رفتن فرصت برای وحدت ایمانی حول کلام ولیّ فقیه برای انتخاب فرد «اصلح» در پیش چشم ما است. درآن شرایط مرحوم مهدوی کنی و آقای محمد یزدی، از مصباح یزدی دعوت کردند که در ذیل آن دو، ضلع سوم وحدت مثلث متساوی الساقین باشد؛ که دو ساقش «جامعتین» باشد و «قاعده» کار و تلاش میدانی، بر دوش مصباح و دوست دارانش باشد. یعنی مصباح وقتی خوب است که قاعده ای برای ارتفاع دیگران باشد.

مصباح حاضر نشد و اعلام کرد که این قبیل وحدت به جایی نمی رسد و پایدار نخواهد بود! بعضی او را مسخره کردند که فلانی در دل جامعه، به دنبال وحدت فلسفی یا شیمیایی است! و او را متهم به وحدت شکنی کردند و برخی از جوانان مؤمن تلویحاً نسبت خوارجی گری به ایشان دادند.

پیش بینی مصباح خیلی زود به وقوع پیوست و آقای مهدوی و محمد یزدی، تفرقه کردند. محمد یزدی حامی فرد دو نبشی به نام ولایتی شد و مهدوی حامی قالیباف و هیچ کدام هم به نفع دیگری کنار نرفتند.

برخی باز هم میل دارند که همه با آنها به وحدت برسند و این بار، وحدت عددی شان گسترده تر کرده اند. اما وحدت «عدد» دلیل وحدت «معدود» نیست. افراد را باید دور کلمه تقوا (أین جامع الکلمه علی التقوی» جمع کرد. معیار تقوا در مسائل انتخابات هم، فرمایش ولیّ امر و شاخص های ایشان است.

کانال تلگرامی امام خامنه ای پس از نمایش همایش وحدت عددی جمنا، این پیام را منتشر کرد:

«بنده طرفدار این هستم که جوانها در جریان مسائل سیاسی کشور قرار بگیرند و بتوانند تحلیل کنند. البته سیاسی‌کاری، سیاست‌بازی و آلت دست این حزب و آن حزب شدن را بنده برای جوان نمی‌پسندم؛ این‌ها برای جوان هیچ شرف و افتخاری ایجاد نمیکند؛ اما این‌که جوان بداند می‌تواند اثرگذار باشد و نقش ایفا کند، خیلی ارزش دارد».

دلالی دموکراتیک و پیمان کاری سیاسی به جای هدایتگری

برخی به جای بیان سخنان رهبری برای جوانان، به دنبال ترویج خود به عنوان«باب و واسطه» بین جوانان و رهبری هستند. تا حدی که زبان حال شان به جوانان و مردم این است که لازم است ما برای شما و حتی علما، نامزد ریاست جمهوری تعیین کنیم و هر انتخابی به جز این، وحدت شکنی است!

معنای این سخنان آن است که:

– یا مردم و جوانان مؤمن و همیشه در صحنه توان درک معیارهای رهبری برای شناخت نامزد اصلح ندارند.

– یا این که رهبری بلد نیست به گونه ای با جوانان مؤمن و مردمش سخن بگوید که آنان سخنش را درک کنند. البته اگر عدم درکی هست، به سبب همین پیمانکاری های سیاسی و نگفتن سخنان رهبری و تحلیل نکردن آن است.

این که گفته شود یا با ما همراه شوید یا وحدت شکن هستید! بوی تأسیس بنگاه پیمانکاری سیاسی و دلالی دموکراتیک می دهد.

بصیرت مقاومتی؛ نه وارداتی!

متاسفانه برخی جوانان مؤمن هم در جوسازی این عده مؤمن قرار گرفته اند و می گویند، ما حتی اگر خودمان هم بر اساس بیان رهبری و معیارهای روشن به درکی برسیم، باز هم در عمل، مطیع «جمنا» می شویم. این یعنی پس زدن عملی فهم خود و تقلید یک فرد عالم در یک مساله، از دیگران که عقلا آن را قبیح می دانند و شرعاً هم نادرست است.

جوانی که فهم و تصمیمش هم «وارداتی» و متعلق به یک بنگاه پیمانکاری سیاسی باشد، آیا به الگوی «درون گرایی» و «برون نگری» رسیده است؟ یا متکی به یک شرکت پیمانکاری سیاسی شده است.

ما جوانان مؤمن ایران و فرزندان ولیّ امر فرزانه ای چون امام خامنه ای، «درون گرا و برون نگر» هستیم و با اتکا به فطرت و فهم خود که برآیند توصیه های رهبری است، نیاز به باب و واسطه فیض سیاسی نداریم!

اگر هم ابهامی داشتیم، از کسی می پرسیم که رهبری وی را هم از نظر «تقوا» و هم از نظر «بصیرت» و هم از نظر «علم» تقریباً بی نظیر دانسته اند. ضمن این که ایشان هم هیچ «موضوعیتی» برای ما ندارد و حتی «طریقیت» انحصاری یا ضروری برای ما ندارند و تنها هنگامی با وی همراه می شویم که مشاهده کنیم خط سیر کلام رهبری را دنبال می کند و صد البته اگر درک خودمان در پرتو معیارهای رهبری، با درک ایشان هم خوان نبود، به پرسش و بررسی چرایی این تفاوت می پردازیم نه در پی اجتماع ریاضی برای حل مساله ایمانی و بصیرتی! به فرض که در نهایت هم به فهمی متفاوت و مبتنی بر معیارهای رهبری رسیدیم، در این جا بر طبق رویه عقلای عالم و تأکید دینی، به فهم خودمان عمل می کنیم. اگر جمنا هم به نامزد منطبق بر معیارهای رهبری رسید، آنان را کمک می کنیم.

اگر رهبری در معیارهای شان، به چیزی اشاره کردند که گویای عدول ایشان از «انتخاب اصلح» باشد، قطعاً به فرمایش رهبری عمل می کنیم.

پس علامه مصباح برای ما هیچ موضوعیتی ندارد، ولی من با برخی از جوانان مؤمن صحبت کرده ام که متوجه شده ام، «جمنا» برای آنان موضوعیت دارد و حتی اگر بر خلاف فهم آنان نظری بدهد، آنان از نظر جمنا اطاعت می کنند: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَئهُمُ اللَّهُ  وَ أُوْلَئکَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ» زمر، ۱۷ و ۱۸٫

همچنین ببینید

توحید ولایی؛ واجب سیاسی و التزام علمی به ولایت فقیه

توحید را بیشتر با «لا إله إلا الله» می‌شناسند؛ ولی علامه مصباح با پرداختن به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *