مسلح یا مُثله کردن شعر

رهبر شعر، بارها گفته است که شعر باید سیاسی باشد، مرد باید سیاسی باشد.

امام خامنه‌ای، متصل کردن حوادث صدر اسلام با حوادث امروز را رسالتی مهم برای شعر و شاعران دینی خواندند و افزودند: پیغمبر اکرم و ائمه معصومین (ص) همگی اهل مبارزه شدید و مؤثر با ظلم، طاغوت، کفر، نفاق و فسق بودند و به همین علت نیز به‌دست حاکمان جابر و جائر به شهادت رسیدند. پیروی واقعی از ائمه معصومین را در متابعت عملی از آن بزرگواران و استمرار مبارزه با کفر و نفاق دانستند و خاطرنشان کردند: مبارزه علیه کفر و نفاق جهانی در جمهوری اسلامی آسان و امکان‌پذیر است، درحالی‌که در زیر سایه‌ی شوم برخی حکومت‌های منطقه، کمترین اعلام برائت از آمریکا نیز موجب عصبانیت و واکنش شدید آن‌ها می‌شود.

۸۹۰

شعر ابزار بیان است

چه را باید بیان کرد؛ که سکوت در قبال آن ستم است؟

چه باید سرود که شاعر ستم نباشیم؟

شاعری که در شط نگاه، غرق تیله بازی با واژگان عرفانی باشد، غواصی در اروند را نمی فهمد.

شاعری که بحرین را نچشیده باشد، با ذوق مصنوعی نمی توان درک عرفانی از دریا و درد داد.

شاعری که از یمن هنوز اویس را می شناسد، نه بوی باروت و گوشت سوخته، در تاریخ مرده است و واژه بازی هایش «شمالی» است تا «یمینی».

شاعری که «فاطمیون» افغانی را در خور شعر نمی داند، «ناپرهیزی» کرده است و «… فُرقَاناً» ندارد.

شاعری که راشل کوری را نمی شناسد، ذوق عرفانی اش کور باورزاد است.

شاعری که اسیری در «سوریه» را با «سوره ی» اسراء قافیه نمی کند، نمی تواند قیافه عرفانی به خود بگیرد.

شاعری که از «فلسطین» نسروده است، نمی فهمد «اخلاق» چیست و کلید رمزالود دعای «افتتاحِ» درهای فرج، کجا تأویل می شود؟

شاعری که سیاست را با قنوت شفع ردیف نمی کند، و شعرهای فرازمانی می گوید، از مریخ آمده است و درد زمین را نمی فهمد!

شاعری که حتی درد فارسی را هم گزارش نمی کند، به درد عصر عبور انقلاب از مرزها، به درد آستانه ظهور نمی خورد.

شاعری که از سیاست نمی گوید، سکولار است؛ با انزوا نمی توان مرغوب شد؛ حسین منزوی نبود.

کسی که در کربلا نباشد، چه در شرب شعر باشد یا در گور انگور، خورشید را به خون خواهد نشاند!

شعر سکولار، از خدا می گوید؛ اما نمی تواند «فهمیده» شود و در ادبیات عرفانی، گنگ و گندیده است.

شعر سکولار، «سروش» نهفته جدایی دین از سیاست است.

شعر انقلابی، شعر درد، شعر مرد، شعر یمن، شعر بحرین، شعر فلسطین، شعر راشل، شعر سوریه، شعر موصل و شاهد زنده بودن شاعر است؛

🌻 زنده و برازنده ظهور باشید.

رم شش اسفند ۹۵

کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت

مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت

پدر پیر شهیدی که به عشق ایمان داشت

سوخت از داغ پسر های جوان، هیچ نگفت!

آن طرف تر، پس دیوار بلند تردید

شاعری بود که با طبع روان هیچ نگفت!!!

شعر: ناصر فیض

همچنین ببینید

رویکرد فقهی به جامه‌شناسی پیام، با نگاهی به اینستاگرام

چکیده: همانگونه که برای برآوردن نیاز بدن به آهن، نمی‌توان نبشی را گاز زد، برای …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *