پیشنویس بررسی «دو فساد» بنی اسرائیل در سوره اسراء

سه زمان آیه فساد بنی اسرائیل

به دلیل عدم فرصت کافی، این پیشنویس را تقدیم می کنم؛ البته مدتها در پی فهم دقیق این آیه بودم و نهایتاً یک هفته متمرکز روی آن کار سنگین شد تا به اینجا رسید.

آ. زمان مرجع؛ زمان نزول کتاب تورات

زمان صفر در این آیه، زمان نزول تورات برای بنی اسرائیل است و همه فعل های درون آیه باید با آن تراز شوند. از آنجا که فعل «لَتُفسِدُنَّ» فعل اصلی جمله است و نشان می دهد که این فسادها پس از زمان نزول تورات است، پس فضای آیه کلاً ناظر به آینده است و هر فعلی که پس از این بیاید، درباره زمان پس از نزول کتاب تورات (آینده) است؛ بنابراین اگر فعل در ساختار شرط باشد که طبق قاعده می تواند آینده معنا شود و اگر خارج از آن ساختار نیز باشد (مانند ثم رددنا) باز هم این فعل ماضی، باید مضارع محقق الوقوع معنا شود که باز هم خلاف قاعده نیست.

ب. زمان نقل در قرآن

نقل این آیات در قرآن دو فایده دارد، یکی هشدار به امت خاتم در این که آنان نیز دو بار فساد خواهند کرد؛ چون مانند امت های پشین خواهند بود[۱] و دیگری هشدار به یهودیان برای پرهیز از مشارکت در فسادانگیزی. قاعدتاً بهترین وضعیت هشدار قرآن به آنان، یادآوری یک فاجعه پیشین و اخطار نسبت به رخداد آن در زمان پسین است. با توجه به فایده بیان این آیات در قرآن، اکنون باید دید که آیا زمانبندی فعل های مذکور در این آیات، نسبت به زمان نزول قرآن هم دارای ویژگی ای است یا نه؟ قرآن در این جا برای جزای شرط نخست (فإذا جاء … بعثنا) از فعل ماضی استفاده می کند. این فعل ماضی نسبت به زمان نزول تورات، مضارع محقق الوقوع است؛ اما دلیلی نداریم که نسبت به زمان نقل آن در قرآن نیز مضارع محقق الوقوع باشد و ممکن است که این امر واقع شده باشد. بنابراین باید به ادامه کلام دقت کرد تا بتوان به نتیجه ای رسید.

ج. زمان کنونی و نسبت آن با زمان وقوع فسادها

اکنون که ما در قرن ۱۵ قمری هستیم، آیا فسادهای بنی اسرائیلی رخ داده اند یا نه؟ دانستیم که بهترین کارکرد نقل قرآنی این ماجرا، اشاره به یک تجربه فاجعه بار برای بنی اسرائیل جهت هشدار به فاجعه بزرگتری است که در کمین آنان است. یعنی این که فساد نخست رخ داده باشد و پیامدهایش دیده شده باشد و فساد دوم هنوز رخ نداده باشد و قرآن برای هشدار نسبت به آن، مطالب تورات را «نقل» کرده باشد.

قرآن برای نقل «سرکشی بسیار بزرگ» پایانی (دومی) واژه «لِیسوئؤا» را بر می گزیند. لیسوئوا، فعل امر غایب است[۲] که قطعا هم نسبت به زمان مرجع (نزول تورات) آینده است و هم نسبت به «نقل هوشمندانه» آن در قرآن برای بازدارندگی برخی، ناظر به زمان پس از نزول قرآن است.[۳] بنابراین زمان فساد پایانی ظهور در زمانِ پس از نزول قرآن دارد.

قلمرو فساد

با توجه به مخاطب بحث یعنی بنی اسرائیل، ظاهراً کانون فساد، ارض مقدس است، اما مانعی برای گسترده تر دانستن فساد وجود ندارد؛ چون اولاً بنی اسرائیل بسیار فساد کرده اند و اشاره به دو فساد آنان، یعنی این دو فساد خیلی برجسته بوده است و تأکیدات بسیار درباره یکی از آن دو فساد که فساد بزرگتر است (لتعلن علواً کبیراً) نشانگر آن است که چنین سرکشی عظیمی قاعدتاً به سرکشی در ارض مقدس بسنده نمی کند و به سوی قلمرو بسیار وسیع تر میل می کند؛ مانند گستره نیل تا فرات؛ ثانیاً فساد دوم با همدستی مسیحیت و مسلمانان منکر حق خواهد بود و لذا دیگر قلمروها را هم در بر خواهد گرفت.

با توجه به اینکه نخستین کیفر الهی برای فساد پایانی بزرگ، «لیسوئوا وجوهکم» ذکر شده است، این پرسش پیش می آید که مگر قرار است در این انتقام عظیم جبهه حق از باطل، به مفسدان «اخم» کنند و «تشر» بزنند که آنان روی شان در هم شود؟ پس اندوهناکی چهره ها یعنی چه؟ بسیاری از سران صهیونیست در خارج از فلسطین هستند تا از کشته شدن در امان باشند و این بزرگان صهیونیست که موقتا در امان هستند، زار و اندوه ناک می شوند؛ وگرنه آنان که در سرزمین مقدس مشغول فساد هستند، کشته خواهند شد. پس «وجوه» به معنای چهره فرد نیست، بلکه به معنای چهره های برتر قوم است.[۴] و آنان در سر زمین های موقتاً امن خود نهایت تلاش خود را برای حفظ منافع نامشروع خود و گسترش دامنه فساد به کار خواهند برد. لذا گستره متأثر از فساد بزرگ، تقریبا جهانی خواهد بود.

کارگزاران الهی

بین اسرائیل قوم پر فسادی بوده است و بزرگترین فساد آنها باید از سوی بزرگترین فسدان عالم باشد و طبیعتاً بزرگترین مصلحان عالم هم در برابر این فساد فراگیر خواهند ایستاد. بنابراین خداوند این گروه را با دو عبارت «بعثنا» و نیز «عباداً لنا» یاد می کند که هر دو به طور طبیعی بار مثبتی را در قرآن دارند.[۵] اکتفا نکردن به نسبت دادن این بندگان به خود خدا و ذکر «ل» اختصاص به صورت ویژه نیز، نشانگر ویژگی برجسته این بندگان نزد خداوند است. [۶] علاوه بر این روایات بسیاری درباره نابودکنندگان فساد اکبر (فساد پایانی) بنی اسرائیل داریم که ناظر به مؤمنین شگفت آور خداوند و حضرت حجت ارواحنا فداه است.[۷] با توجه به این که ضمیر «لیسوئوا» به «عباداً لنا» بر می گردد، معلوم می شود که آنان نیز بندگان شایسته خداوند و از سنخ منجیان فتنه دوم هستند.[۸] برخی نیز دقیقاً این گروه را فارس ها دانسته اند: «لِیسُوؤُا وُجُوهَکمْ‏»: بعثنا علیکم الفرس، لیظهروا آثار المساءه فی وجوهکم».[۹]

دگرگونی های بنی اسرائیل

بنی اسرائیل در قدرت گیری اولیه پس از نابودی، به سبب ایمان قدرت گرفتند[۱۰] ولی این ایمان از بین رفت و به جای قدرت الهی، قدرت مادی جایگزین شد و لذا قدرت شان به سلاح شان است نه به خودشان، شاید از این جهت باشد که اولا برای توهین به خودشان و ثانیاً برای تعریف قدرت غیر الهی آنان و اتکای شان به عناصر مادی، از «ما» برای اشاره به آنان استفاده شده است.[۱۱]

ویژگی های فساد پایانی

فساد پایانی بودن یعنی پس از آن افراد مفسد بنی اسرائیل دیگر توان فساد نخواهند داشت و این جز در زمان پیشاظهور یا هنگام ظهور نخواهد بود. و دیگر این که بنی اسرائیل تا پیش از آن فساد اکبر دچار سنت تقطیع الهی و پراکندگی هستند[۱۲] ولی برای انجام این فساد، عموم آنان جمع خواهند شد. خداوند پس از غرق فرعونیان و اسکان بنی اسرائیل در ارض مقدس می فرماید هنگامی که نوبت [فساد] پایانی فرا رسد، همه شما را گرد هم می آوریم: «.. فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَهِ جِئْنا بِکمْ لَفِیفاً» اسراء، ۱۰۴.

معنای بعث و بأس

بعث تشریعی در قرآن ناظر به انبیاء و طالوت است و کسانی که برای عذاب بنی اسرائیل برانگیخته می شوند. بأس شدید در سپاه حق نیز تنها در این جا به افرادی نسبت داده شده است و در باره آهن نیز آمده است:[۱۳] «فیه بأس شدید» و شگفت است که درباره امت خمینی نیز گفته شده است که مانند پاره های آهن هستند: «یجتمع معه قوم کزبر الحدید».

تأویلات عجیب و غریب ابن عربی: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ المره الْآخِرَهِ بالفناء فی‏ التوحید بعثنا علیکم عبادا من الأنوار القدسیه و التجلیات الجلالیه و السبحات القهریه من الصفات الإلهیه و جنود سلطان العظمه و الکبریاء لِیسُوؤُا وُجُوهَکمْ‏ أی: وجوداتکم بالفناء فی التوحید، فیغلب علیکم کآبه فقدان الکمالات بقهرها و سلبها وَ لِیدْخُلُوا مسجد القلب‏ کما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّهٍ و وصل أثرها علیکم من العلوم و الفضائل‏ وَ لِیتَبِّرُوا ما عَلَوْا بالظهور بکماله و فضیلته و الإعجاب برؤیه زینته و بهجته‏ تَتْبِیراً بالإفناء بصفات اللّه. تفسیر ابن عربى، ج‏۱، ص ۳۷۶.


[۱]. اگر از علی (ع) اطاعت نکنید، حتما [همان روش] بنی اسرائیل را جزء به جزء پی می گیرید [حتی] اگر آنان در لانه سوسماری خزیده باشند، شما هم در این مساله از آنان پیروی می کنید و خوشا آنان که به ولایت علی (ع) چنگ زده باشند. «… و لَتَتَّبِعُنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ شَیئاً شَیئاً، لَوْ دَخَلُوا حجر [جُحْرَ] ضَبٍ‏ لَتَبِعْتُمُوهُمْ فِیهِ، وَ طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّک بِوَلَایهِ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامُ …» الأصول السته عشر، عده ای از علما، (دار الحدیث)، ص ۳۵۲. بنابراین امت پیامبر هم دچار دو فساد خواهند شد که یکی از آنها سرکشی بسیار بزرگ خواهد بود. لذا روایاتی در تفسیر این آیه، به قتل امیرالمؤمنین (ع) و طعن امام حسن و قتل امام حسین (ع) از سوی دشمنان آنان تصریح دارند. کافی، محمد کلینی، ج‏۱۵ ؛ ص۴۷۵ و نیز «لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَینِ؛ یعنی فلانا و فلانا و أصحابهما و نقضهم العهد… «… فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَهِ» یعنی القائم و أصحابه». تفسیر القمی، ج‏۲، ص ۱۴. عیاشی نیز فساد نخستین را فساد غاصبان خلافت در حق اهل بیت اشاره کرده است. کتاب التفسیر (العیاشی)، ج‏۲، ص ۲۸۳ و نیز البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏۳، ص ۵۰۴ و نیز ص ۵۰۵. برخی روایات نیز رهایی از فساد دوم را کار امام زمان می دانند، چنان که رهایی از فساد اول در روایات فوق، کار قوم پیشاظهور است؛ هر چند که این اوصاف قوم اول، برای قوم دوم هم هست و لذا با استناد به «اولی بأس شدید» نمی توان مساله را مختص به فساد نخست دانست. امام باقر (ع): «… هو القائم و أصحابه‏ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ.» تفسیر نور الثقلین، ج‏۳، ص ۱۳۸. البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏۳، ص ۵۰۵. «… ان عدتم بالسفیانی عدنا بالقائم من آل محمد صلوات الله علیهم». تفسیر نور الثقلین، ج‏۳، ص ۱۴۰.

[۲]. چنان که افراد بسیار معدودی به آن اشاره کرده اند: «… أن اللام الأول لام أمر لا لام جر». التحریر و التنویر، ج‏۱۴، ص ۳۰. «و قوله: لِیسُوؤُا اللام لام أمر». جواهر الحسان فى تفسیر القرآن، ج‏۳، ۴۵۴. «و قیل: هی لام الأمر». التسهیل لعلوم التنزیل، محمد بن احمد ابن جزی، ج‏۱، ص ۴۴۲.

[۳]. اگر مانند عموم مفسران «لیسووا» را جار و مجرور بگیریم باید بر خلاف قاعده «عدم تقدیری»، وابسته آن را دو واژه یا چندین واژه مقدر بگیریم: «بعثناهم مره اخری».

[۴]. «لِیسُوؤُا وُجُوهَکمْ‏: أی: … ساداتکم‏». إیجازالبیان عن معانی القرآن، ج‏۲، ص ۴۹۶. تفسیر علیین، سید عباس سید کریمی، ۲۸۲.

[۵]. خداوند به بنده گناهکار هم می گوید «عبادی» اما اولا بنده گنهکار بنده بد نیست و ثانیاً اصل در این انتساب، ارزش آفرین است، مگر در جایی که دلیل خاصی بر خروج از اصل داشته باشیم.

[۶]. پیامبر (ص) فرمودند: «… سَیأْتِی قَوْمٌ مِنْ بَعْدِکمْ الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ‏ لَهُ‏ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکمْ قَالُوا یا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ کنَّا مَعَک بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَینٍ وَ نَزَلَ فِینَا الْقُرْآنُ فَقَالَ إِنَّکمْ لَوْ تَحْمِلُونَ‏ لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ‏. الغیبه، محمد طوسی، ص ۴۵۷. «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَهِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَهُ عِنْدَهُمْ‏ بِمَنْزِلَهِ الْمُشَاهَدَهِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِک الزَّمَانِ بِمَنْزِلَهِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیفِ أُولَئِک الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاهُ إِلَى دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً …». کمال الدین و تمام النعمه، محمد بن علی صدوق ج‏۱، ص ۳۲۰. «… یا عَلِی أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ یقِیناً قَوْمٌ یکونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یلْحَقُوا النَّبِی وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّهُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَیاضٍ‏». من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی صدوق، ج‏۴، ص ۳۶۶. حضرت محمد (ص): «طُوبَى لِمَنْ أَدْرَک قَائِمَ أَهْلِ بَیتِی وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ‏ قَبْلَ‏ قِیامِهِ‏ یتَوَلَّى‏ وَلِیهُ وَ یتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ یتَوَلَّى الْأَئِمَّهَ الْهَادِیهَ مِنْ قَبْلِهِ أُولَئِک رُفَقَائِی وَ ذَوُو وُدِّی وَ مَوَدَّتِی وَ أَکرَمُ أُمَّتِی عَلَی قَالَ رِفَاعَهُ وَ أَکرَمُ خَلْقِ اللَّهِ عَلَی‏». الغیبه، محمد طوسی، ص۴۵۶. نکته برجسته در این حدیث آن است که قبل از قیام منجی، باید به وی اقتدا کرد، یعنی ولیّ او را ولایتمداری کرد.

[۷]. اخبار غیبی زیادی در منابع اهل سنت نیز درباره قتال آخر الزمانی با فساد یهودیان سرکش وجود دارد: «قال علی (علیه السلام): … ثم لیستعملن علیکم الیهود و النصاری حتى تنفوا یعنی الى أطراف الأرض ثم لا یرغم الله إلا بأنافکم ثم و الله لیبعثن الله رجلا منا اهل البیت یملؤها عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا». الکُنَی و الاسماء، محمد بن احمد بن حماد الدولابی، ص ۱۱۵۹ و ۱۱۶۰، حدیث ۲۰۲۵. اتحاد صهیونیزم یهودی و مسیحی در اشغال فلسطین می تواند مصداق روشن این مساله باشد.

[۸]. «بَعَثْنا عَلَیکمْ عِباداً لَنا أُولِی‏ بَأْسٍ‏ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ»؛ قَوْمٌ یبْعَثُهُمُ اللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ عَلَیهِ السَّلَامُ، فَلَا یدَعُونَ وِتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا قَتَلُوهُ». کافی، ج‏۱۵، ص ۴۷۶. تفسیر نور الثقلین، ج‏۳، ص ۱۳۸. البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏۳، ص ۵۰۴. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏۷، ص ۳۶۱. تفسیر الصافى، ج‏۳، ۱۷۹. با توجه به مشاکلت گروه منجی در فتنه نخست و دوم، برای وعده دومی هم می توان ارجاع به ویژگی های قوم نخست کرد؛ چنان که در حدیث پیامبر (ص) و دیگر معصومین آمده است. «فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَهِ» یعنی القائم و أصحابه». تفسیر القمی، ج‏۲، ۱۴. تفسیر نور هم بر آن است که فساد بسیار بزرگ بنی اسرائیل مربوط به زمان قبل از ظهور است. تفسیر نور، ج‏۵، ۲۳.

[۹]. تفسیر المعین، محمد بن مرتضی کاشانی، ج‏۲، ص ۶۹۸. پیامبر (ص) درباره ضرورت شناخت اهل بیت برای شکل گیری ایمان سخن می گویند و سلمان می گوید من فقط تا امام حسین را می شناسم و آنگاه پیامبر اسامی نه امام دیگر نیز بیان می کنند تا اسم مهدی و سپس به سلمان می فرمایند که همانا تو او را درک می کنی [با رجعت، در آن زمان خواهی بود] و هر کس که مثل تو است و هر کس که او را با حقیقت معرفت، به سرپرستی برگزیده باشد: «یا سَلْمَانُ، إِنَّک مُدْرِکهُ‏، وَ مَنْ‏ کانَ‏ مِثْلَک‏، وَ مَنْ تَوَلَّاهُ بِحَقِیقَهِ الْمَعْرِفَهِ.» آنگاه به پیامبر عرض کرد که زمان این رخداد کی است؟ پیامبر (ص) فرمود ای سلمان بخوان «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ …» و سپس به ویژگی های دروان رجعت و رجعت کنندگان اشاره فرمودند. دلائل الإمامه، محمد طبری آملی صغیر، ص۴۴۸ و ۴۴۹. البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏۳، ص ۵۰۳ و ۵۰۴. قال رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه‏ … رواه جماعه من الاعلام منهم الحافظ و ابن ماجه القزوینی فی سنن المصطفى ج ۹ ص ۵۱۹ و العلامه الحموینی فی فرائد السمطین مخطوط و الحافظ نور الدین علی بن أبی بکر فی مجمع الزوائد ج ۷ ص ۳۱۸ مکتبه القدسی بالقاهره و العلامه السیوطی فی الحاوی للفتاوى ص ۶۰ ط القاهره و العلامه ابو عبد اللّه محمد بن عثمان البغدادی فی المنتخب من صحیحى البخاری و مسلّم ص ۱۸۳ مخطوط و العلامه النابلسی فی ذخائر المواریث ج ۱ ص ۲۹۲ مکتبه القدسی بمصر و العلامه النبهانی فی الفتح الکبیر ج ۳ ص ۴۲۰ ط مصر و العلامه القرطبی فی التذکره ط مصر و الحافظ الکنجی الشافعی فی البیان فی اخبار آخر الزمان ص ۳۱۴ ط النجف و العلامه ابن حجر الهیثمی فی الصواعق ص ۹۸ ط عبد اللطیف بمصر و العلامه المولى على المتقی الهندی فی منتخب کنزل العمال المطبوع بهامش المسند ج ۶ ص ۲۹ المیمنیه بمصر و العلامه الشیخ عبد النبی بن احمد القدوسی الحنفی فی سنن المهدی ص ۵۷۲ مخطوط. به نقل از الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، محمد صادقی تهرانی، ج‏۱۷، ص ۵۱.

[۱۰]. «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکمْ إِنَّهُ کاَنَ غَفَّارًا یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکمْ مِدْراراً وَ یمْدِدْکمُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یجْعَل لَّکمْ جَنَّاتٍ وَ یجْعَل لَّکمْ أَنهَارًا» نوح، ۱۰ تا ۱۲. «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکمْ مِدْراراً وَ یزِدْکمْ قُوَّهً إِلى‏ قُوَّتِکمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ». هود، ۵۲.

[۱۱]. ما به این نکته رسیده بودیم، اما پیش از ما نیز «التفسیر القرآنى للقرآن، عبدالکریم خطیب، ج‏۸، ص ۴۵۵» به این مساله اشاره کرده است. «ما عَلَوْا: … أی و لیهلکوا علوّهم» التبیان فى اعراب القرآن، ص ۲۳۶.

[۱۲]. این «لفیفاً» در برابر بنی اسرائیل نسبت به حق اختلاف کردند و لذا دسته دسته شدند، گروهی صالح و دیگران ناصالح بودند: «وَ مِن قَوْمِ مُوسىَ أُمَّهٌ یهْدُونَ بِالحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلُونَ؛ وَ قَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتىَ‏ عَشْرَهَ أَسْبَاطًا أُمَمًا … وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَکن کانُواْ أَنفُسَهُمْ یظْلِمُونَ» اعراف، ۵۹ و ۶۰. این اختلاف سبب پراکندگی شدید در زمین و خواری و ذلت آنان شد: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّک لَیبْعَثَنَّ عَلَیهِمْ إِلىَ‏ یوْمِ الْقِیامَهِ مَن یسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّک لَسَرِیعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ وَ قَطَّعْنَاهُمْ فىِ الْأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنهُمْ دُونَ ذَالِک وَ بَلَوْنَاهُم بِالحَسَنَاتِ وَ السَّیئاتِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُون» اعراف، ۱۶۷ و ۱۶۸. مفسرین مختلف نیز این «تقطیع» را پراکندگی شدید در سرزمینهای گوناگون دانسته اند. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۴، ص ۷۶۰. مفاتیح الغیب، ج‏۱۵، ص ۳۹۵. جامع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۹، ص ۷۱. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏۵، ص ۲۲۳. روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ج‏۸، ص ۴۵۲. روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج‏۵، ص ۸۹. تفسیر الصافى، ج‏۲، ص ۲۴۹. المحرر الوجیز فى تفسیر الکتاب العزیز، ج‏۲، ص ۴۷۱. تفسیر من وحى القرآن، ج‏۱۰، ص ۲۷۸. الجامع لأحکام القرآن، ج‏۷، ص ۳۱۰. تفسیر المراغى، ج‏۹، ص ۹۹. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏۲، ص ۱۷۳. برخی نیز تقطیع را بر خلاف ظاهر آن، تمییز معنا کرده اند: «… أی میزهم‏ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ» تفسیر القمی، ج‏۱، ص ۲۴۶. بنابراین از ویژگی های فساد اکبر این است که آنان پراکنده اند و سپس گرد هم می آیند.

[۱۳]. الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، ج‏۱۷، ص ۴۲ و ۴۳.

همچنین ببینید

توحید ولایی؛ واجب سیاسی و التزام علمی به ولایت فقیه

توحید را بیشتر با «لا إله إلا الله» می‌شناسند؛ ولی علامه مصباح با پرداختن به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *