بررسی معرفت شناختی (درجه دو) واکسیناسیون (مایه کوبی)

واکسیناسیون موافقین و مخالفین بسیاری دارد؛در اینجا بدون پرداختن تجربی به این مسأله، آن را از منظر معرفت شناسی و فلسفه علم بررسی می کنیم؛ بنابراین در اینجا درباره سه چیز توضیحاتی در پی می آید تا برخی از عزیزان بهتر متوجه شوند که اشکال بنده به علوم تجربی چگونه باید فهم شود: شناخت (دانش)؛ شناخت شناسی (معرفت شناسی)؛ فلسفه علم.

  1. دانش

ما چیزی داریم به اسم «شناخت»؛ شناخت عرفاً یعنی همان دانش؛ مانند: دانش ریاضی، دانش فیزیک، دانش جامعه شناسی، دانش هنر، دانش عرفان، دانش نقلی دین و دانش شناخت شناسی.

دانش هایی که در بالا مثال زدیم، هر کدام یک ویژگی خاصی دارند که با مجموعه ای از دیگر دانش ها، هم دسته اند. اما همه آنها در یک ویژگی مشترکند؛ این که این دانش ها، یک چیز (آبژه) را مورد مطالعه قرار می دهد.

۱-۱.  شناخت شناسی

کار دانش «شناخت شناسی» چیست و چه تفاوتی با دیگر دانش ها دارد؟ دانش شناخت شناسی در پی آن است که نشان دهد روش های مختلف تحقق شناخت برای انسان چیست؟ مثلا روش شناخت در تولید گزاره های ریاضی و منطق، فقط تفکر است و روش شناخت در فیزیک و دیگر علوم تجربی، استقراء مشاهدات + تفکر است.

هر کدام از روش های فوق، ارزش معرفتی بیشتر یا کمتری نسبت به دیگری دارد؛ مثلا ارزش روش فکری خالص که در دانش هایی مثل ریاضی و منطق استفاده می شود، قطعی است و ارزش دانش های تجربی؛ مانند فیزیک غیر قطعی است. ارزش برخی از گزاره های معرفت های دینی، قطعی است و ارزش برخی دیگر غیر قطعی.

اگر بین یک گزاره غیر قطعی دینی با یک گزاره علم تجربی تضادی پیش باید، چه باید کرد؟

اگر «به طور کلی» بین دو گزاره در دانشی تجربی مثلاً در طب سنتی و طب مدرن تضادی تصور شود، کدام مقدم است؟

پاسخ به این دو پرسش در حیطه تخصص طب سنتی یا تخصص طب مدرن نیست!

بلکه در حوزه تخصص شناخت شناسی است.

اگر بنده بخواهم با همان روش تجربی مورد استفاده پزشکی مدرن، گزاره ای را نقد کنم، باید در  حوزه پزشکی مدرن، دارای تخصص باشم؛ اما اگر همان گزاره را با روش شناختِ دیگری بخواهم نقد کنم، لازم نیست که تخصص پزشکی تجربی داشته باشم.

  1. فلسفه علم

فلسفه علم چیست؟ فلسفه علم دانشی است که موضوع بررسی های آن دانش، علوم دیگر است؛ یعنی به جای مطالعه بر عدد، بر خداوند یا بر بدن انسان، بر روی دانش ریاضیات یا دانش فلسفه یا دانش پزشکی مطالعه می کند و ویژگی های کلی آن دانش ها را استخراج می کند و چیزی به اسم فلسفه فیزیک یا فلسفه فلسفه، یا فلسفه پزشکی را تولید می کند.

این دانش را «دانش درجه دو» می گویند؛ اما سایر دانش ها چون یک عین (آبژه) را مورد مطالعه قرار می دهند، دانش درجه یک هستند.

یکی از مباحث مهم فلسفه علم این است که اصلاً تعریف ما از علم چیست؟ یعنی نظریه هایی که می گوید «علم چیست» چه نظریه هایی هستند؟

آیا علم یعنی شناخت مطابق با واقع؟ (رئالیزم)

آیا علم یعنی شناختی که ما آن را در عمل مفید بدانیم (پراگماتیزم)؟

آیا علم یعنی مجموعه گزاره های منسجم؟ (کوهرنیزم)

آیا علم یعنی هر چیزی که از طریق شواهد تجربی همراه با یک قاعده سازی فکری تولید شود (تأیید گرایی)؟ کل علوم تجربی؛ مانند فیزیک و شیمی و پزشکی و … در این نظریه جای می گیرند.

آیا علم یعنی هر چه که یک نفر به هر دلیلی به آن باور داشته باشد و ابطال پذیر باشد؟ (ابطال گرایی)؟

آیا علم یعنی هر چیزی که از متن دینی تولید شد؟ (غیر واقع گرایی اسلامیِ اشعریانه).

آیا علم یعنی هر چیزی که ما از آن خوشمان بیاید؟

آیا علم یعنی آنچه ما در شبکه گفتاری مان تولید می کنیم (نظریات گفتمان)؟

نظریه مطلوب در فلسفه علم، هیچ کدام از موارد فوق نیست و یک نظریه هوشمند و پیچیده ای است که در این جا مجال بیانش نیست.

امیرالمؤمنین فرمودند خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده است، در کجا هست و به کجا می رود. اجمالا یکی از چارچوب های نظریه فلسفه علم اسلامی این است که ما بدانیم آن علم از کجا آمده است، در کجا قرار دارد و به کجا می رود.

لازمه مورد رحمت بودن علم و عالم و جامعه تحت آن علم، این است که ما فلسفه آن علم را بدانیم. کدام یک از رشته های علوم تجربی و مهندسی و ریاضی، فلسفه دانش خود را تدوین کرده اند و به نقد گذاشته اند! چرا چنین نمی کنند؟ چون اولاً تخصص در علوم یاد شده، فرد را واجد علم به فلسفه آن علم نمی کند و ثانیا اجمالا می دانند که رونق بازار آن دانش کاسته می شود.

سخن ما درباره بحث واکسن که با وجود تأکید بر رویکرد «فلسفه علم»ی به آن، برخی از عزیزان متوجه نشدند، یک بحث علمی و صد در صد در حوزه تخصص بنده بود و برخی از منتقدین محترم، متوجه صورت مساله نشدند و نظرات عالمانه ای که در نقد طبیبان سنتی یا یا مدح پزشکی مدرن و ثمرات واکسن بیان شد، ربطی به عرض بنده نداشت.

اشکالات علوم تجربی

  1. از نظر روش تولید علم، روشش تجربی و غیر قطعی است؛ پس علوم تجربی علومی غیر قطعی است.
  2. از نظر فلسفه علم، علوم تجربی بیشتر مبتنی بر نظریه پراگماتیزم و مفید بودن در عمل است. آن هم سطحی از فایده که برای فهم محدود ما قابل درک است.

لذا به فواید شناخته شده واکسن برای درست بودن آن استناد می شود؛ در حالی که مجهولات علوم تجربی در این حوزه، نسبت به مضرات کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت و فرانسلی واکسن، مایل به بی نهایت است و مضرات تجربی قابل توجهی هم از طرف مخالفین اجبار واکسن بیان شده است.

این مبنا و نظریه، مبنای نادرستی است و از ارزش علوم تجربی می کاهد.

طبق مبنای پراگماتیستی در فلسفه علم، هیأت بطلمیوسی هم درست است؛ زیرا با زمین مرکزی، هم امکان پیش بینی دقیق خسوف و کسوف وجود دارد و هم پیشرفت های زیادی را در گاهشماری (تقویم)، دریانوردی و … به وجود آورد.

اگر نظریه زمین محوری، امروزه خرافه به حساب می آید، نظریات پزشکی مدرن و از جمله واکسن هم ممکن است که بعداً خرافه درآید!

مجددا یادآور می شوم که بنده پزشکی جدید را رد نمی کنم ولی اثبات درستی آن هم یک ادعایی غیر علمی است؛ در عین حال، استفاده از آنچه هست نیز مثل استفاده از دستاوردهای هیأت بطلمیوسی، در شرایط کنونی، امری ضد عُقلایی نیست و اساساً این متن برای اثبات درستی یا نادرستی واکسن نوشته نشده است؛ بلکه برای توجه دادن به اهمیت فلسفه علوم تجربی و شناخت میزان ارزش گزاره های تجربی تولید شده است.

خلاصه گفتگوی بنده با دانشجوی ایتالیایی که شیعه شد و نیز پزشک ایتالیایی که در وبسایت «ابرنگار» گذاشتم، این بود که آن پزشک متوجه شد که حتی با همان روش ناقص علوم تجربی، نمی توان نشان داد که حتی «آب» نوشیدن، کار علمی است؛ چه رسد به نسخه پیچیدن!

اگر کسی از عزیزان می تواند با استفاده از روش تجربی، ثابت کند که آب نوشیدن خوب است، حتما ما را در جریان قرار دهد.

با درخواست توفیق روزافزون، عزت روزافزون و اخلاص روزافزون برای پزشکان ارجمندی که صادقانه می کوشند تا در مسیر خدمت به خلق باشند.

این مطلب در یک گفتگوی مجازی نوشته شد.

همچنین ببینید

امر رهبری به فیلتر سلطه دشمن در فضای مجازی

هندسه فرمایش‌های ولیّ امر درباره فضای مجازی به نام خدای مهرای ویژامهر و سلام بر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *