بازتاب انتقاد از معصوم (ع)؛ در یک شبکه اجتماعی

این گفتگو در همان زمان بحث نقد معصوم، در یکی از شبکه های اجتماعی در خارج از ایران انجام شد که دارای نکات جالبی است:

مطالب ناقد: با سلام و عرض احترام به همراهان ارجمند

اینکه گفته شود چون فلان فرد غیر معصوم به پیامبر انتقاد کرده است، پس پیامبر قابل انتقاد است، از نظر روش فهم، نادرست است؛ مثل این که کسی بگوید چون در کربلا امام حسین را کشتند، پس می شود معصوم را کشت.

✅ اینکه به مخاطب القاء شود که سخن پیامبر فقط وقتی حجت است که نقل قول از خداوند باشد و در غیر این موارد، قابل نقد است؛ خلاف صریح آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» است.

زیرا اطاعت خدا، یعنی اطاعت از دستوراتی که پیامبر اعلام می کند از جانب خداوند است. اگر گفته شود که سخنان خود پیامبر قابل نقد است؛ معنایش این است که «اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» اشتباه است.

ضمن این که خود خداوند می گوید که حرف پیامبر را در آنجایی که حرف من نیست و حرف خودش است، «اطاعت» کنید. زیرا نگفته است که «فقط از خدا اطاعت کنید و بس: اطیعوا الله و لا غیر». این همان منطقی است که برخی می گفتند: «حسبنا کتاب الله»؛ یعنی کلام خدا کافی است و حرف پیامبر قابل نقد است.

✅ این سخن که «معصوم قابل نقد است»، سخنی خودشکن و «پارادوکسیکال» است: یعنی از طرفی می گوییم که فلانی معصوم است، از طرفی می گوییم که می شود به او انتقاد کرد! توضیح بیشتر:

ام القضایا و بدیهی ترین گزاره ممکن در دانش منطق قدیم، معرفت شناسی و منطق جدید، (منطق ریاضی) گزاره «این همانی» یا جمله «توتولوژی» است: «p⊃p». معنای روشن تر جمله «معصوم قابل نقد است» این است که «معصوم، معصوم نیست».

✅👈 طبعاً هر توضیحی که برای اثبات این جمله (معصوم قابل انتقاد است) به کار گرفته شود شبهه کردن در یک چیز کاملا بدیهی است.

سخنی درباره استناد به قرآن و روایات و سیره معصوم:اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم

🔸 برای استناد به قرآن یا روایات باید اولاً مجتهد بود و ثانیاً دست به اجتهاد در مساله مورد نظر زد. برای اجتهاد لازم است که تمام آیات قرآن و تمام روایات و جملات عقلی مرتبط، که بیش از صدها هزار جمله میشود، از سه جهت بررسی اجتهادی شود:

  1. از جهت سند (روایات)
  2. از جهت دلالت.
  3. از نظر جهت.

تشخیص اجتهادی این که «معصوم قابل انتقاد است» آن هم در حالی که این سخن بر خلاف نظر علمای تراز اول شیعه است، در حد علمای تراز اول است

شما تقریباً هر مساله ای که را که در روایات جستجو کنید، می توانید پاسخ درست و نیز ضد آن را از روایات درآورد. قرآن محکم و متشابه دارد و روایات نیز علاوه بر دارا بودن محکم و متشابه، درست و جعلی دارد. ضمن تشکراز همه همراهان

اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم

نقدی از یکی از اعضای محترم گروه به سخنان فوق:

عرض ارادت محضر برادر بزرگوارم.  چند نکته به ذهن میرسد که به اختصار عرض میکنم:

– مسئله اطیعو الرسول به نظر من منافاتی با نقد و اعتراض ندارد، فی المثل معترض میتواند ضمن بروز عقیده سر انجام مطیع هم باشد.

– بعد اینکه معصوم علیه اسلام اجازه نقد و اعتراض میدادند یا خیر؟ یا طوری رفتار میکردند صدای اعتراض سرکوب شود؟ یا خود را در معرض پرسش قرار نمیداند؟ یا بیم آن داشتند که در مقابل اعتراض نعوذ بالله خدشه ای به منزلت آنها وارد شود؟

– و بعد، معصوم علیه اسلام “و شاورهم فی الامر” در مسائل مختلف را انجام نمیدادند؟ با استدلال شما که به پارادوکس رسیدید: قول و فعل معصوم بری از خطاست، پس چه حاجتی به مشورت هست، پس این مورد هم پارادوکس هست. بنابراین معصوم چون مشورت میکند، معصوم معصوم نیست. مضافا، مگر در شور تائید صرف هست، و یا نقد لازمه ی تصمیم سازی است.

– اما ما در عصر حکومت معصوم که بسر نمیبریم که برخی مطلب را منحرف خواندند (البته منحرف کردند)، کلام آقای روحانی موکد این موضوع هست که تمام حاکمیت در روزگار ما باید پاسخگو باشد و مورد نقد قرار گیرند.

– مگر شما غیر از این معتقید که حکومت در زمان غیبت باید پاسخگو باشد، مگر به حکم شرع مجازید زبان منتقد رو ببندید.

با تشکر از مطالبتون التماس دعا

نقد سخنان فوق از سوی ناقد

سلام به شما برادر عزیزم؛ تشکر از مشارکت شما در گفتگو. ابتدا نکته ای در بخش سوم کلام شما هست که نقد می کنم.

گفته اید که: «معصوم معصوم نیست». ما دو گونه مفهوم داریم، مفاهیمی که افزایش و کاهش در آن راه دارد، مثل سفید یا گرم که کم وزیاد شدن آن معنا دارد. به این مفاهیم در منطق می گویند مفهوم مُشَکَّک. اما برخی مفاهیم خشک و بی انعطاف هستند، مثل «هست یا نیست». معصوم هم مفهومی مشکک است، بالاخره یا پیامبر و امام دچار خطا می شوند یا نمی شوند، اگر دچار خطا بشوند، معصوم نیستند؛ بنابراین نمی شود گفت که پیامبر معصوم هست ولی معصوم معصوم نیست. این جمله مثل این است که بگوییم من هستم ولی خیلی نیستم، یک مقدار هستم.

با این توضیح، روشن می شود که «قابل نقد دانستن معصوم» روشن ترین پارادوکس است. و تمام مطالبی که ذکر می شود، شبهه ای در برابر بدیهی ترین جمله در منطق اندیشه بشری است.

۱️⃣ آیا می توان هم یقین به اشتباه کسی داشت و به وی منتقد یا معترض بود و هم از وی اطاعت کرد؟ نکته این پرسش، در معنای کلمه «اطاعت» است که غیر از «پیروی» است. اطاعت یعنی گردن نهادن از سر رغبت:

«الطَّوْعُ: الانقیادُ، و یضادّه الکره قال عزّ و جلّ: ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً» المفردات فی غریب القرآن، ص ۵۲۹. طوع یعنی با خوشایندی کاری را انجام دادن و ضد آن «کره» است؛ یعنی با خوشایندی کار را انجام دادن. خداوند به آسمان و زمین می فرماید: از به خوشی یا به ناخوشی بیایید و ان دو جواب می دهند که با خوشی می آییم.

«طوع: هو العمل بما یقتضیه الأمر و الحکم مع رغبه و خضوع، فله ثلاثه قیود: الرغبه، و الخضوع، و العمل على طبق الأمر.» التحقیق، علامه مصطفوی، ۷: ۱۳۷: طوع یعنی عمل بر اساس امر و به همراه رغبت و سر فرود آوردن؛ پس در معنای «طوع» سه قید است: رغبت، خضوع و عمل بر طبق دستور.

آیا می شود کسی معتقد باشد که پیامبر دارد خطا می کند و در میان جمع دست به انتقاد از کار خطای وی بزند؛ و مثلا با این خطا، جنگی رخ بدهد یا جان همسر و فرزند این فرد را گرفته شود و خود همین فرد، با #رغبت و خوشایندی، اقدام به قتل همسر و فرزند مثلا بی گناه خود بکند؟

🔹بنابراین، #اطاعت از رسول خدا واجب است، نه فقط #پیروی! چون پیروی می تواند از سر ریا یا فریب یا احساس اجبار باشد و هیچ ارزشی برای فرد تولید نمی کند.

✅ اگر امر خداوند به اطاعت از پیامبر و امام به صورت مطلق و بی قید و شرط بود، دلیل بر عصمت مطلق آنان است.

۲️⃣ آیا پیامبر خود را در معرض نقد قرار می داد؟ با فرض این که پیامبر معصوم باشد و مخاطب پیامبر هم به عصمت پیامبر جاهل نباشد، منطقا معنا ندارد که پیامبر برای چنین فردی خود را در معرض نقد قرار بدهد. اما اگر مخاطب پیامبر جاهل به مقام پیامبر بود، پیامبر خود را در جایی که لازم بداند، در معرض نقد قرار می دهد:

✅ «برای فرد مؤمن یا مؤمنه در جایی که خدا یا پیامبر تصمیمی گرفتند، حق گزینش وجود ندارد». این آیه قرآن یک دستور است و هر کس همین دستور را تخطی کند، یعنی بگوید پیامبر باید خودش را در معرض نقد مؤمنین و مؤمنات قرار دهد، طبق ذیل همین آیه، در #گمراهی_آشکاری به سر می برد: همان پارادوکسی که عرض شد. پس اگر کسی مؤمن یا مؤمنه باشد، حق نقد معصوم را ندارد و معنا ندارد که پیامبر هم خود را در معرض نقد چنین کسی قرار دهد: «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً» احزاب، ۳۶.

۳⃣ گفته اید که «معصوم چون مشورت میکند، معصومِ معصوم نیست». 👉این برداشت نادرست است. برداشت درست این است که:

✅ هر فردی که «نیاز» به مشورت «برای فهم» مطلبی دارد، آن فرد، قبل از مشورت، عالم به کل معلومات مورد نیازش نیست.

به فرض این که پیامبر نیاز به مشورت گرفتن داشته باشد، این مساله، نافی عصمت ایشان نیست؛ زیرا ممکن است که کسی در برخی مسائل، فقط ۸۰ درصد شناخت لازم را داشته باشد؛ ولی باز هم معصوم از خطا باشد؛ به دلیل این که ۲۰ درصد شناخت مورد نیاز برای تصمیم معصومانه را با مشورت دیگران به دست می آورد.

🔸 عصمت در بحث ما، یعنی خطا نکردن در دستور و نظرات. ممکن است که بدون مشورت به این عصمت برسیم یا پس از مشورت. اما در هر دو حال، حق انتقاد به چنین فردی برای انسان عالم به عصمت وی، وجود ندارد.

🚨 نکته دیگر: «مشورت #کردن» (شاوِرهم فی الامر) غیر از مشورت #گرفتن (استشرهم فی الامر) است. گاهی کسی با کسی مشورت می کند و هدفش انتقال فرهنگ مشورت یا آموزش نکاتی در ضمن مشورت به دیگران است و یا بیرون کشیدن دیدگاه دیگران. پس نمی توان گفت که پیامبر چون مأمور به مشورت «کردن» نه مشورت گرفتن، در برخی کارها، بوده است، پس معصوم نبوده است.

پرسش و پاسخ ایرادی ندارد، اما باز هم ضابطه دارد؛ چنان که برخی از عزیزان در پی آن بودند که قانونی در مجلس ایران تصویب کنند که پرسشگری هم بتواند جرم باشد. نقد ضوابط دقیقتری دارد که اگر لازم شد بعداً به آن می پردازیم.

اما شما روی سخن را با حالت غیر پرسشی به ما کرده اید:

👈«مگر به حکم شرع مجازید زبان منتقد رو ببندید.» این سخن شما نه علامت سوال دارد و نه به سوال می خورد، بیشتر شبیه وارد کردن اتهام به ما است و برای من جای تعجب است. اگر کسی بنده را از نزدیک نشناسد، با این سخن شما چه برداشتی می کند؟

اما برادر عزیزم، نقد که هیچ، برخی بدون بیان علمی و رعایت ضوابط، آشکارا به رهبری طعنه می زنند! با این حساب، آیا ما زبان بند هستیم و دیگران زبان بسته؟

اجمالا این که اگر کسی خلاف قوانین یک مملکتی سخن بگوید، حکومت مجاز نیست با وی برخورد کند، بکله موظف است با وی برخورد کند و همه حکومت های دنیا حریم قانون شان را پاس میدارند، چه قانون درست باشد و چه قانون اشتباه.

نه تنها نقد غیر معصوم #خوب است؛ بلکه #واجب است و از آن بالاتر، أمر به معروف و نهی از منکر هم واجب است. اما باید هم نقد و هم أمر و نهی، در چارچوب فقه اسلامی باشد. مثلا نقد ولی فقیه ممکن است ولی أمر بمعروف و نهی از منکر وی جای تأمل دارد.

چون فرض ما عدالت وی است و اگر بخواهیم نهی از منکرش کنیم، فرض ما عدم عدالت وی و ارتکاب حرام هست. اما طعنه و تخریب و تمسخر و … که به اسم انتقاد باشد و متاسفانه هست؛ نادرسته: #زیباکلام

با این حال ممکن است کسی اشتباه کند و ظلمی به رهبری بشه و ایشون هم #وظیفه داره که اشتباه را نادیده بگیره و میگیره. اما اگر کار از اشتباه موردی گذشت و مبتلا به بی مبالاتی و بی انصافی شد، چه باید کرد؟ به هر روی ممکن است از سوی من یا دیگری در برخورد با منتقد، اشتباهی صورت بگیرد؛ اما منطق ج. ا. ایران بستن دهان منتقد نبوده است و نیست. اما دهان منافقین و … که در سخنرانی امام خمینی هم آمده است، باید بست.

#کتب_ضاله. #نقد_واجب است. #نقدپذیری_واجب است.

💐💐💐💐💐ا💐💐💐💐💐

همچنین ببینید

امر رهبری به فیلتر سلطه دشمن در فضای مجازی

هندسه فرمایش‌های ولیّ امر درباره فضای مجازی به نام خدای مهرای ویژامهر و سلام بر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *