ظاهراً صفار هرندی گفته است «در دولت نهم اکثر عناصر خدمتگزاران خاصی بودند اما در یک جاهایی یک شائبه و نخالههایی وارد شدند و کار را خراب کردند» و برخی علاقه مندان احمدی نژادی هم با کنار هم چیدن نادرست دو بیان رهبری، تلویحاً نشان داده اند که صفار نخاله است.
متن انتقادی
«اقای صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت نهم گفته : [در دولت احمدی نژاد] نخاله هایی وارد شدند و کار را خراب کردند!!!
اینجانب استثناء با ایشان در این مورد موافقم! لذا با عنایت به فرمایشات رهبر انقلاب، توجه شما را به یکی از نخاله های دولت احمدی نژاد جلب می کنم: رهبر انقلاب شهریور سال ۸۶ در زمان وزارت فرهنگ آقای صفار: فرهنگ در دولت مظلوم است.
رهبر انقلاب سال ۸۹ در زمان وزرات فرهنگ سید محمد حسینی: یکی دو سال پیش که همین مجموعه اینجا حضور داشتید، من راجع به مسئلهی فرهنگی از دستگاه دولتی یک گله ای کردم. حالا خوشبختانه انسان احساس می کند که در دولت به کار فرهنگی اهتمام ورزیده می شود.
پ.ن: پیدا کنید نخاله را!»
بررسی این مغالطه یاسوء فهم:
بنده به وزارت صفار نمره خیلی خوبی نمی دهم، اما از آنجا که برخی برادران احمدی نژادی با سوء فهم از فرمایش رهبری مطالبی را مطرح کرده اند، برای نشان دادن کار غیر حرفه ای و دور از انتظاری که متاسفانه در برخی رویه شده است، نگاشته شده است:
ابتدا تحلیل سطح کلان و عملی مساله در تناظر با کلام رهبری می آید و سپس متن سخنان رهبری در این دو سال به صورت مشخص بیان می شود:
حوزه فرهنگ مثل حوزه های دیگر در هر دولتی، دو سطح دارد که باید آن دو به خوبی شناخت و از هم جدا کرد:
آ. سطح کلان؛ یعنی نسبت فرهنگ با سایر حوزه ها در نگاه دولت، میزان اهمیت داشتن «بخش فرهنگ» در مقایسه با [بخش های دیگر کار دولت»؛ و میزان «توجه دولت به بخش فرهنگ و میزان اولویت دادن و میزان اختصاص بودجه به بخش فرهنگ. این سطح، سطح کار دولت به محوریت رئیس جمهور است. در سخنان رهبری هم در سال ۸۶ دقیقاً به ین نقطه اشاره شده است و این کارها را «مظلومیت بخش فرهنگ» دانسته اند.
ب. سطح عملی: استفاده از ظرفیت هایی که دولت برای وزارت خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجاد کرده است؛ یعنی پس از این که دولت میزان اولویت «بخش فرهنگ» را مشخص کرد و میزان بودجه خاصی را به آن داد، وزیر در چارچوب رویکرد کلان دولت در مساله فرهنگی و قوانین موجود، اقدام به اولویت بخشی به عناصر فرهنگی و عملیاتی کردن بودجه می کند.
بنابراین تفکیک دقیق: اگر اشکال رهبری به سطح کلان فرهنگ یعنی نسبت بخش فرهنگ با دیگر بخشها و اولویت فرهنگ در مقایسه با دیگر بخشها باشد، اشکال به رئیس جمهور بر می گردد و اتفاقاً رهبری دقیقاً از رئیس جمهور اسم می آورد و اشکال را ناظر به ایشان بیان می کند. اما اگر اشکال رهبری به اولویت بندی عناصر حوزه فرهنگ و نوع مصرف بودجه باشد، اشکال می تواند به وزیر ارشاد برگردد. چنان که رهبری معظم در سخنان سال ۸۹ به این مساله اشاره دارد و شاید بعید نباشد که نشان دهنده ضعف نسبی وزیر ارشاد تلقی شود، امری که نسبت به وزیر ارشاد قبلی (صفار هرندی) از این دو سخن رهبری به هیچ وجه قابل فهم نیست.
اشکال امام خامنه ای در سال ۸۶ به «بخش فرهنگ» است نه عملکرد فرهنگی وزیر و لذا سخن از تخصیص بودجه مناسب و اهمیت دادن استت نه استفاده درست از اولویت های داده شده در دولت و بودجه در نظر گرفته شده از سوی دولت! که کار وزیر است.
نتیجه: رهبری در سال ۸۶ به رئیس جمهور و اولویت سنجی های وی انتقاد دارد و در سال ۸۹ این انتقاد را رفع شده می بیند و در عوض نگران «سطح عملی» می شود؛ یعنی نوع اولویت بندی بودجه فرهنگی برای مصرف که کار وزیر است.
این فهم دقیق از متن نشان می دهد که فهم دوستان احمدی نژادی، دقیقا بر عکس است. معکوس کردن فرمایش رهبری خدمت به دنیا و آخرت خودمان نیست.
فرمایش امام خامنه ای در ۴ شهریور ۸۶:
نکتهی بعدی که میخواهم سفارش کنم، این است که از [“]بخش فرهنگ[“] رفع مظلومیت کنید. [“]بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومی است[“]. الان در گزارش آقای [“]رئیسجمهور[“]، [“]اصلاً اسمی از فرهنگ نیامد[“]؛ یا در اولویتبندیها این اولویت فدای اولویتهای دیگر شد و آنها تقدم پیدا کرد که در کوتاهی وقت، بیان بشود! ـ[“]این مظلومیت است دیگر[“]. … فرهنگ را دست کم نگیرید؛ خیلی مهم است. بنابراین صرف وقت کنید و در بودجه هم برایش پول و فصول قابل توجهی بگذارید تا جهتِ ارزشی به فرهنگ بدهید.
فرمایش امام خامنه ای در ۸ شهریور ۸۹:
یکی دو سال پیش که همین مجموعه اینجا حضور داشتید، من راجع به مسئلهی فرهنگی از [“]دستگاه دولتی[“] یک گلهای کردم. حالا خوشبختانه انسان احساس میکند که در [“]دولت[“] به کار فرهنگی اهتمام ورزیده میشود. [“]بودجههای فرهنگىِ بزرگ و کلان[“] و در واقع کارهای گوناگون و تکرار مسائل فرهنگی و اینها خوب است؛ انسان این اهتمام را مشاهده میکند، خرسند میشود؛ منتها اوائل امسال بود یا پارسال بود – یادم نیست – که وقتی راجع به همین بودجهی فرهنگی صحبت شد، به آقای [“]رئیس جمهور[“] گفتم که من وقتی شنیدم [“]شما[“] این رقم کلانِ سنگینِ فرهنگی را تصویب کردید، از [“]نحوهی مصرف و جذب[“] آن [“]نگران[“] شدم؛ با اینکه [“]قاعدتاً آدم باید خوشحال بشود[“] وقتی که بودجهی فرهنگی زیاد میشود. مدیران ما دوست دارند که بودجهای که به آنها داده میشود، جذب کنند؛ چون میدانند که اگر امسال جذب نکردند، سال دیگر خبری نیست؛ لذا ناچارند جذب کنند. خوب، جذب بودجهی فرهنگی در جای مناسب، خیلی کار سختی است؛ کار آسانی نیست. کار فرهنگی مثل ساختوساز نیست که آدم بگوید خیلی خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگی مصالحش خیلی سخت گیر میآید؛ معمار و استادکارش خیلی دشوار به دست میآید. لذاست که به نظر من توی کار فرهنگی یک مقداری بایستی اهتمام ورزید. اولاً ببینیم ما چه قلم از قلمهای کار فرهنگی را اهمیت میدهیم. در بعضی از آن دورههای قبل – که حالا نمیخواهیم خیلی مشخص کنیم و اسم بیاوریم، لیکن چارهای هم نیست؛ انسان برای مقایسه مجبور است بگوید – میخواستند کار فرهنگی بکنند، گفتند بودجهی فرهنگی؛ بنا کردند کاروانسراهای شاه عباسىِ بین راه را به عنوان کار فرهنگی، آباد کردن! بله، آباد کردن کاروانسرای شاه عباسی چیز خوبی است، اثر باستانی هم هست؛ اما آیا کار اولویتدار فرهنگی ما همین است؟ ما که اینجور در مواجههی با فشار عظیم تبلیغات جهانی قرار داریم؛ سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، برای فشار آوردن به فرهنگ داخلی ملت ما. آنها میدانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزهای باقی نمیماند. اگر مبارزهی با استکبار هست، اگر میل به ایستادگی و مقابلهی با دخالت اجنبی هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگی دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همهی فشار روی فرهنگ است. در مقابل این حرکت فرهنگی و این تهاجم عظیم فرهنگی که میخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگی ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسرای شاه عباسی را آباد کنیم؟! این یعنی اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگی؛ این یک اشکال است. بنابراین در کار فرهنگی باید دنبال چه باشیم؟ دنبال تولیدات. در دیداری که هفتهی گذشته با دانشجوها داشتیم – که خوب، خوشبختانه تماس و ملاقات ما با دانشجوها کم نیست – من دیدم این جوانهای انقلابی، این بچههائی که امید فردای ما هستند، از تشکلهای مختلف و از خود نخبهها – خارج از تشکلها – روی تولید کالای فرهنگی تکیه کردند؛ اینکه ما چقدر تولید کالای فرهنگی میکنیم و چقدر باید بکنیم. خوب، یک کار مفصلی هم اینجا کردید، که حالا ممکن است من بعدها به طور خصوصی هم مواردش را تذکر بدهم.