«س»، واژی با معنای هستی و بن مضارع کوتاه (زادُفت) از مصدر اصلی (ورزاد) سختن، یا زادفت مصدرهای فرزندی آن (ورزادبر)؛ مانند «سستن و سشتن» است؛ که معنای «سخت، سنجیده، یا بهسز+ ا» را میرساند که معنای خویشاوند «ساخت» است؛ و یا از مصدر سفتن با معنای تراشیدن و بِهسازی ...
ادامه نوشته »وندکاوی 11؛ ان- هن؛ پیشوندهای اَبَری بودن زبان فارسی
«ان» و «هن» پیشوندهای نشان دهنده «اندازه» چیزی هستند؛ گویا «ان» و «هن» زادُفت (بن مضارع مُرخّم) «افتن» و «هفتن» است؛ به معنای پیوند به اندازه و سنجیدگی. برای نمونه، «داز»، یعنی «جدا شدن از چیزی» و ان+ دازه یعنی بخش حساب شدهای که جداسازی میشود. بنابراین تیرانداز یعنی آنکه ...
ادامه نوشته »وندکاوی 10؛ پیشوند «ش»
در راستای بررسیهای پایه برای شناخت ساختار واژگانی زبان فارسی و چابکسازی آن برای جهانی شدن فارسی، یکی از گمانها بر این است که در زبان فارسی پیشوند «ش» داشتهایم. چه آن را یک حرف بدانیم و چه آن را زادُفت (زاد یعنی بن مضارع و زادُفت یعنی بن مضارعی ...
ادامه نوشته »